گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • از با شما بودن خوشحال شدم...
    بازم لطف دارید...
    روزگارتون به رنگی که دوست دارید...
    همیشه موفق.
    شبت پر از ستاره های باشه که هر شب سفارشتو به خدا می کنن تا همیشه ماه بمونی ...
    قربااااااااااانت
    نه بابا .. سیا پنشمبه جمعه ها نیمیاد باشگاه
    راسشو بخوای اون ته مهای دل خودم هم یه نمه شورید ... ولی خودمو پوس کلفت نشون میدم :دی
    من فقط سعی می کنم اون چیزی رو که می بینم بگم. بیشتر یه بیننده خوب شاید!
    خوشحال میشم که جدی به این قضیه نگاه کنین، واقعا خوشحال میشم چون مطمئنم اگر خودتون بخواین بی نتیجه نیست...
    شما لطف دارین... از خوش صحبتی شماست که منم اینقدر زیاد به حرف زدن ترغیب میشم... کار کجا بود؟ اتفاقا سمفونی رو تموم کردم و امروز رو تو استراحت بودم...
    اگر من وقت شما رو نگرفته باشم...
    اوهوممم
    خوب نزدیک به 1 ساله که همنشین امثال من و شوماس ! سیب زیمینی هم بود تا حالا خوش نمک شده بود :دی
    شما فقط به تمرین نیاز دارین که بتونین به این رویه یعنی جدی تر کردن نوشته هاتون عادت کنین. و هیچ چیزی هم گم نمیشه، مطمئن باشید. خیلی راحت می تونید هم برای خودتون و هم برای دیگران بنویسدی. نمی دونم چرا کمی جدی تر کار نمی کنید! واقعا حداقلش اینه که تو این کار حرفه ای تر میشید.
    بیاید یه چیزی رو بهتون بگم: به نظر خیلی ها سمفونی مردگان معروفی اگر بهترین رمان ایرانه نباشه جزء بهترین هاست. وقتی معروفی کارش رو شروع کرد و یه داستان رو پیش سپانلو برد، سپانلو بهش گفت بهتره به شغل پدریت بچسبی! اما دست بردار نبود و نتیجه ش رو هم بالاخره گرفت. درسته، شما برای خودتون می نویسید اما چه بهتر که چیزی که برای خودتون نوشتید تحسین دیگران رو هم به دنبال داشته باشه و البته لذتشون... .
    درست کردنش کار آسونیه... به دیده منت... در خدمت خواهم بود.
    زیاد حرف می زنم...!
    موخامت حتی بیشتر از پاستیل
    از سیا دلگیر نشو ..........

    اینم یه گل اختصاصی واسه نفس بانوی خودم

    شما رمان که نمی نویسین تا چند سال روش کار کنین. شعر یعنی همین و بیشتر اوقات در موقعیت و شرایط خاص گفته میشه...
    واقعا این حداقلشه که یه وبلاگ داشته باشین.
    البته به همین راحتی هم نوشته هاتون رو در دسترس عموم قرار ندین... مگر اونایی که نظر ملت رو می خواین در باره ش به قضاوت بنشونین...
    تعجب می کنم از شما...
    من اگر به همین راحتی می تونستم بنویسم به همین راحتی هم نمی نشستم!
    شعر پایین قشنگ بود و هم شعری که الآن لینکش رو گذاشته بودین. من خیلی زیاد شعر نمی خونم چون یه بیت هم خیلی وقتم رو میگیره. اما فرق شعر خوب و بد رو هم می دونم. کارت نقص هایی داره و نمی گم که عالیه اما با یه خورده کار بیشتر و کمک گرفتن از یه اهل فن واقعا چیزی برای گفتن خواهید داشت...
    جدی قصد ندارید یه تکونی به خودتون بدین! ببخشید اینجوری حرف میزنما...

    در مورد خودمم واقعا یه روز کامل می بره تا یه کلمه بنویسم پس هنوز خیلی کار دارم... ولی در مورد چیزی که نوشتم نظرتون رو خواهم پرسید...
    گره دلم را كه به ضريح چشمانت دخيل بسته بودم...باز ميكنم..
    ميدانم ديگر حاجتم روا نخواهد شد.
    اختیار دارین...
    همونجوری که گفتم واقعا خوشحال میشم و حتما نظرم رو بهتون میگم.
    این که فوق العاده ست شما این توانایی ذهنی رو دارید که همینجوری راحت و فی البداهه بنویسید و این واقعا نشون میده که فکرتون بازه و دایره لغاتتون وسیع.اما یه مطلب، حیف نیست که همینجوری هم بی خیال از کنارش رد بشین و به همین سادگی ولش کنید؟ جدی حیفه. با یه کم بهای بیشتر دادن و جمع آوریشون اولا هم خودتون رو محک میزنید و اگر ضعفی باشه برطرفش می کنین و ضمنا دیگران هم لذت و استفاده بیشتری خواهند برد... پس حداقل این لطف رو در حق ما بکنید. ( صرفا برای حرف زدن اینا رو نمیگم...).
    باشه سرمم می گیرم بالا...!
    لطف دارین...
    کار بسیار جالبیه و اتفاقا به کسانی هم که می نویسن خیلی کمک می کنه.
    کلا یه خیلی خورده تو این زمینه ها ترسو هستم و جرات نمی کنم متنی از خودم بذارم... و واقعا فکر می کنم هنوز خیلی مونده که به این حدی که شما راحت می نویسین برسم...
    اختیار دارین... حتما خواهم خواند، چون واقعا خوشحال میشم... و نظرم رو بدون هیچ رو در بایستی بهتون میگم. متاسفانه زیاد فعال نیستم، یعنی هستم اما همیشه یه خورده زیادی سرم رو شلوغ می کنم به همین خاطر تا حالا ندیده بودمش... متاسفانه و با سر پایین...
    آدرسش رو تو پست قبل گذاشتم. اینم لینکش:http://zevina.blogfa.com
    البته بازم میگم که تقریبا همون چیزیه که تو تاپیک گذاشتم با این تفاوت که دسته بندی شده و محدودیت زمانی هم براش نذاشتم( تاپیک هر پانزده روز کتاب معرفی میشه اما اینجا نه) و احتمالا در آینده بیشتر روش کار بکنم، احتمالا!
    وقتی چیزی برای دل خودمون بنویسم مسلما دیگران هم ازش خوششون خواهد آمد...
    حرفاتون کاملا درسته. و اصلا چیزی که قدرت نویسندگی رو بالا می بره همین نوشتن و تمرین نوشتنه.
    تواضع نفرمایین. من که خیلی بیشتر مایلم نوشته های شما رو بخونم...
    قول نمیدم اما اگر یه روزی چیزی که نوشتم کوچکترین ارزشی برای وقت صرف کردن رو داشت خودم با نهایت پررویی و غرور! میام جلو و شما رو به دردسر خوندن یه لطیفه منسوخ می ندازم.
    راستی همون اوایل که تاپیک رو زدم یه وبلاگ هم درست کردم که تقریبا همین چیزایی رو که اینجا قرار دادم اونجا هم گذاشتم. اینجا به خاطر محدودیت هایی که داره از جمله اینکه بعد از چند روز نمیشه ویرایش کرد خب قاعدتا ضعف هایی داره و اونجا کمی دستمم باز تره و میشه دسته بندی هایی کرد و یا مطالبی خارج از گود صرف مبحث ادبیات گذاشت. البته هنوز خیلی نا کامله چون نتونستم وقت زیادی رو هم صرف اون کنم. به هر صورت اگر هر اتفاقی افتاد ... خوشحال میشم گاهی سر بزنین:zevina.blogfa.com
    نمی دونین چقدر خوشحالم که تشکر نکردین، فوق العاده بود. امیدوارم ادامه بدین...
    راستش مدتی دست به قلم بردم و یه چیزایی می نوشتم، اما بعد از مدتی نشستم و به دست نوشته های ادبیم! نگاه کردم دیدم واقعا چیز زیادی نداره. یعنی ایده هایی داشت اما از نظر ادبی ضعیف تر از اون چیزی بود که باید باشه به همین خاطر خیلیاشو سوختوندم! اما هنوزم گهگاهی جوهر خودکارم رو اسراف می کنم. و بعد ...
    بیشتر داستان و حالا جمله و بندهای کوتاه...
    راست میگینا، به این فکر نکرده بودم! دیگه خوراکی جات! نمیذارم!!
    خواهشا بی خیال و دیگه اینقدر تشکر نکنین... بازم پیشنهاد دارم به جای این کار: میاین پروفایلم و بهم میگین مگه مریضی این همه پروفایلمو شلوغ می کنی؟ اون وقت منم میام معذرت خواهی می کنم و از فردا روز از نو شلوغ کاری از نو! دو مزیت داره این کار! هم سرگرم میشیم!! هم شمام ازم تشکر نمی کنین!

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا