haj morteza
پسندها
2,145

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ما مخلصیم ها..
    عکس ها رو که آماده کردم برات درستش میکنم..یه دفه میای میبینی همه چی عوض شده :دی
    آخه جوابمو ندادی که ..نگفتی که از اینا که واسه پروفایل خودم درست کردم میخوای واسه تو هم درست کنم..؟
    نکنه هنوز سوتفاهم حل نشده ؟خودم دوس ندارم کسی مسخره ام کنه ..واسه همین هیچ وقت همچین کاری نمیکنم...
    آخیییییی ..نیم ساعت پیش بودیا ...:gol:

    میخوای پسوردت و بهم بدی !..:D

    باشه ! :D
    سلام.. دیدی ! دیدی گفتم زود میای میری !

    مرتضی میخوای از اینا که واسه پروفایل خودم درست کردم واسه تو هم رنگ سبزشو درست کنم..؟ :دی

    اگه خوشت اومد که چه بهتر ..اگه هم دوست نداشتی هیچی دیگه ..
    جدیدا بی سروصدا میای میری !

    گفتیم ایندفه میای غافلگیرت کنم ![IMG]
    یاد یاده مهم عمله که یه چیز دیگه اس
    فراموش کنین ...... هنوز هم تو پست ها هستین؟ و اون بدن های اویزون سوخته رو می بینین؟
    می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
    همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
    آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.
    دلتنگی هایت را از خودت بپرس.
    و نگران هیچ چیز نباش!
    هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!
    اما من نمی خواهم تو همان باشی!
    تو باید در هر زمان بهترین باشی.
    نگران شکستن دلت نباش!
    میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
    و جنسش عوض نمی شود ...
    و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ...
    و تو مرا داری ...
    جواب مخلصیم چی میشه؟ .....همون رو حساب کن
    اون طرح شرمنده سازی دوستان بود
    مرگ قاصدک...
    از اون روزي که باد شروع به وزيدن کرد قاصدک مرد!!
    کسي از اون خبر نياورد!
    کسي خبر واسه اون نخوند
    کسي اونو نگاه نکرد!
    همه اونو له کردند!
    چون ديگه فصل قاصدکها گذشته!
    توهم اگه اونا رو ديدي بي تفاوت باش
    اين بهتره! ...
    يلدا مبارک
    سلام داداشم خوبی؟

    چه خبر چیکارا میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
    ارادت حاجی...........
    چه عجب یکی رو پیدا کردم که چمران درس خونده باشه....

    من خودم الان اونجا درس میخونم ولی ساختمان دانشگاه عوض شده اومده طرفای لاکان... (ساختمان جدید)
    سلام آقا مرتضی...

    میبینم که تقریبا همشهری هستیم....

    راستی یه سوال شما دانشگاه فنی چمران رشت درس خوندین...؟
    ما اینیم دیگه :دی

    تا وسطای کتاب فکر میکردم موسی رادار رو پیدا میکنه.

    آخر کتاب مترجم خارجیش نوشته بود که چشماش تنهاش میذارن فک میکردم نابینا میشه..

    اون تشبیه غورباقه و مگس جالب بود !

    اون قسمتی که واسه مهندسه میگه که میخواد پل صراط و منفجر کنه خیلی باحال بود !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا