mohamaddaryanian
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کاش می شد که من
    پروانهء باغ رو یا های تو باشم
    اگر نمی خواستی بچسبانی ام
    به کلکسیون آرزوهای ِ دست یافته ات،
    می شد که تو
    شهسوار رویاهای من باشی
    اگر نمی خواستم محبوست کنم،
    در کاخ توقعات ِ بر نیامده ام
    می شد که ما
    تصویر زیبای عشقی بی تمام باشیم بر دیوار ناممکن ها
    اگر یاد گرفته بودیم
    عاشقی را
    سلاااااام عزیزم ..........

    مرسی بابت تبریک .....لطف کردی .......[IMG]

    خوشا به حالم که چنین دوستای خوب و مهربونی دارم [IMG]

    شرمنده دیر تشکر میکنم . .........
    داداشی از واژه ی الافی خوشم نییاد بوگو بی زحمت خوش گذرونی.این بهتر بیده.
    چاکریم چه خبرا؟چه موکونی
    من مهمون خونمونه اگه دیر جواب پیام میدم شرمندتم داداشی.
    سلام محمد جان.میسی خوفم تو چطولیییییییییییییییییییییییییییییییی/
    وای داداشی تازه عکسه باز شد...................قولبونش بشم من:love:........چه جیگریه:crying:.منم ازینا موخوم:child:.
    من نه....نمنم:eek:....چرا آخه موخوی منو زودی بخوابونی؟:surprised:!!!!!!!نکنه با دوستات میخوای بری گلدش منو نبری؟هان هان هان:mad:
    حالا هم که بعد چند وقت اومدی پیشم موخوی بذاری بری منو تهنایی:cry:
    فرار؟!!!!!!!!!!!!!کاشکی بلت بودم داداش.:w05:......از دست این ویروسای......استغفرالله.:wallbash:..هی من نییخوام دهنم به این حرفای بد بد آلوده بشه ولی خووونییذارن دیگه.:crying:
    آخی الهی ....داداشی خدا قوت:lol:..........ای ولا داری به مولا:w11:.....تا باشه ازین کاراو زحمتا.ایشالله همیشه دفترش پراز کارو ازین کارفرماهای تپل مپل باشه که من میخوام حالشو جا بیارم دستم درد نگیره:w43: ........آخه تا میان اذیتت کنن من با چماغم بکوبونم تو ملاجشون:w28:.
    بیا بریم کوه کدوم دشت ،همون صحرایی که بزقاله ها میپرن و شنما میکنن توش
    چرا په نیستی خوووووووووووووووووو؟!!!!!!!!؟؟
    فک کنم دوباره یه گوش مالیه حسابی این کارفرماهاتون نیاز دارن نههههههههههههههههههه؟
    ماه من ، غصه چرا ؟!

    آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز

    مثل آن روز نخست

    گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

    یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان

    نه شکست و نه گرفت !

    بلکه از عاطفه لبریز شد و

    نفسی از سر امید کشید

    ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید

    زیر پاهامان ریخت ،

    تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !

    ماه من !

    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !

    معنی خوشبختی ،

    بودن اندوه است ...!

    این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور

    چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند

    همه را با هم و با عشق بچین ...

    ولی از یاد مبر،

    پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا

    و در آن باز کسی می خواند ،

    که خدا هست ، خدا هست
    سلام داداشم
    فک کنم چشم خوردیم ......چون از اون روزی که گفتم و قرار شدکه باهم بریم یونی،دیگه رنگ دانشگامو ندیدم.:w42:
    کوجایی که ببینی آجیت خونه نشین شده:w40:.
    خوفی داداشی؟
    دلم هواتو کرده
    میسی عزیزم. عکستم خیلی زیبا بود از اون عکسایی بود که خیلی دوست دارم.تو چطولییییییییییی؟;)
    حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر شعرم نشکفته خشکید !
    به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !
    میبنی قصه به پایان رسیده است و من همچنان در خیال چشمان زیبای تو ام که ساده فریبم داد!
    قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
    سلام دوست من...
    خوبی انشاءالله؟؟؟
    خواهش میکنم...و همچنین من ازت ممنونم.... موفق باشی...
    جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز است ،
    جنگل شب تا سحر تن شسته در باران ،
    خيال انگيز !
    ما ، به قدر جام چشمان خود ، از افسون اين خمخانه
    سرمستيم
    در من اين احساس :
    مهر مي ورزيم ،
    پس هستيم !
    قولفونت ..................روگوشام :w21:من که پایه ی پریدن و پروازم................بزن بریم......:w40:.
    فقط خوب بپوشونی خودتو هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچون هواشناسی اعلام کرده وارونگی دما خیلی خیلی خفنه.
    سیلااااااااااااااااااااااااااااااام داداشیه گل گلابم.
    خوفی داداشی؟
    چه خبرا؟
    اااااااااااااااااااااا خب من که عاشق درس و دانشگاه رفتنم ؛نییشه باهات بیام بریم همدان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
    و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
    اینکه عشق تکیه کردن نیست
    و رفاقت، اطمینان خاطر
    و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
    و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
    و شکستهایت را خواهی پذیرفت
    سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
    با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
    و یاد میگیری که همه ی راههایت را هم امروز بسازی
    که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست
    آخ جونمی جون که 4شنبه تهطیل شد ...ومن دوباره نمیرم کلاس
    اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر میکنند، هیچگاه ازینکه درباره ی شما چه فکر میکنند نگران نمیشوید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا