ستاره پرنور
پسندها
370

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام، ممنونم پریناز جون،گلای خیلی قشنگی هستن
    این همیشه مایه افتخار من بوده که دوستانم جزء نفرات برتر باشن تو هر سمت یا مکانی برات ارزوهایی که داری ارزو میکنم موفق باشی
    دهنم که یخ کرده دیگه توانی نمونده که بتونم بندازمش بیرون
    ما که باید بسوزیم و بسازیم
    اینم روش
    سلام صبح بخير ابجي
    از بابت ديروز ممنونم
    بالاخره جواب بله رو گرفتم
    دلی آورده او آواز قناری ببرم
    یعنی از آنچه تو در حنجره داری ببرم
    شکر خدا رو می کنیم وبس انگار کارت داره به جاهای خطر ناک میرسه
    حرفای مشکوک می زنی پرونده جنائی و .... (شوخی)
    آهان پس تفریح میکنی... خیلی خوبه;)
    خواستم اگه داری میوفتی تو دام و شیطون رفته تو جلدت نجاتت بدم
    نه خودتو اذیت کنی نه اون طرفو بیچاره :biggrin::biggrin::biggrin:
    به به این شدیدا گفتنت ایهام داشت !!!!!
    نکنه خبرایی پریناز جوووونم
    زود تند سریع اعتراف کن ببینم چه خبره !!
    اون لامپو بدید من بندازم تو صورتش :biggrin::biggrin::biggrin:
    قربونت برم
    خوبم
    عزیزی پریناز جونم
    اوضاعت رو به راهه ؟
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/220358-چهره-هاي-قشنگ?p=2823835#post2823835
    موضوع: درخواست مجمع فوق العاده عمومی انجمن
    موضوع: رسیدگی به موضوع اشتباه گرفتن یکی از اعضا.
    با توجه به اینکه مکررا رییس انجمن، یکی از اعضا را با یک عضو مجهول الهویه برای اعضا اشتباه می گیرند، درخواست می گردد جلسه فوق العاده ای پیرامون این موضوع تشکیل گردد تا مشخص شود آیا این اشتباه گرفتن ها سهوی است یا عمدی.
    با تشکر donkey Love 4th
    آرایشگر و ادای نذر!

    در لوس آنجلس آمریكا، آرایشگری بود که نذر كرد اگر بچه‌دار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول یك شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان كار، هنگامیكه قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، یك جعبه بزرگ شیرینی و یك كارت تبریك و تشكر از طرف قناد دم در بود. روز دوم یك گل فروش هلندی به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند، آرایشگرماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز كند، یك دسته گل بزرگ و یك كارت تبریك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یك مهندس ایرانی به او مراجعه كرد. در پایان آرایشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌ای روبروشد؟ فكركنید.
    .
    .

    .
    .
    .
    چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف كشیده بودند و غر می‌زدند كه پس این مردك چرا مغازه‌اش را باز نمی‌كند !
    سلام گلم خوبي مرسي از اين كه ياد كردي .خوشجلم ..........................
    خيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييايييييييييييييييييييييييييييييييييي دوست دارم .
    مممممممممييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييبوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسمت.
    شما نگفتید بچه کجاید وکدوم دانشگاه درس می خونید؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا