Nooshin-M
پسندها
268

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بله اشتب نوشتم

    تو نوار آدرس قسمتی که آدرس لینک وارد میکنید کپی کن
    سلام

    این آدرسی که برات فرستادمو روش کلیک نکن کپی کن تو قسمت آدرس بعد اینتر و بزن
    البته آقای DDDIQ باید نظر بدن............
    نظر ایشون بسیار مهم است...........
    ایشون متخصص صور قبیحه شناسی هستند...........
    +ادامه

    یه روز ما همه با هم بودیم.. ،
    ترک و رشتی و لر و اصفهانی و .. !
    تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
    و قفل دوستی ما رو شکستند.. ؛
    حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم،
    به همدیگه می خندیم،
    و اینجوری شادیم.. ؛
    خیلی خوش می گذره..
    یه روز یه ترکه،
    اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
    خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛ یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!
    جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو.. برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.. .

    یه روز یه رشتیه - اتفاقاً آخوند هم بود.. !

    اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
    برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،
    برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
    اونقدر جنگید تا جونش رو فدا کرد.. .

    یه روز یه لره بود، به اسم شاپور بختیار؛
    جونش رو برای عقایدش از دست داد،
    با او نا مهربانی کردیم، تا اینکه در مأمن و آسایشگاه دور از وطن، سرش رو بریدند.. .
    مرسی عزیزم
    به خاطر درسا وقت آزادم خیلی کمتر شده
    به خاطر همین کمتر وقت میکنم بیام باشگاه
    مرسی بابت عکس خوشگلت
    خودت چطوری با دانشگاه؟
    شبت بخیر............
    خوابای خوب ببینی..............
    نه از این صور قبیحه ها.........................
    شبت بخیر نوشین جانا
    خوابهای زیبا و قشنگ ببینی و به آرامش بیاسایی
    من هزار سال از این کارا نمی کنم با خواهرم چون دلم نمیاد ولی با یه چش قره حساب کار میاد دستش و اگه عسبانی هم باشه راهشو میگیره و میره یعنی در میره
    ماشاالله:redface:
    اگه اسلام دستو پایه مارو نبسته بود یه کشتی با هم میگرفتیم:biggrin:
    اوخیش پس برادر رفته اند ! آن صور را بگذارید
    در این محفل همه دوستدارانند نوشین جانا

    روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر // پیش شمع آتش پروانه بجان گو درگیر
    چاکرتیم
    من هر وقت میخوام بخندم به خواهرم میگم بیا یه مشت با تمام قدرتت بم بزن بعد که میزنه کلی میخندم چون جان درد نمیگیره میخاره انگار یه پشه نشسته باشه البته بلا تشبیه( پشه)
    کاری نداری مهربون باید برم خستم فردا ساعت 8 کلاس دارم شبت رویایی
    آری خواهرم آخرش بود ! آن صور قبیهه اندکی از زاویه دیگری همین آواتار شما بود
    شما خواهرم آن را از آن زاویه میتوانید در همین محفل خودمان در پروف بگذارید
    خواهرم اسم برادر پیرجو هنوز اینجاست تشریف نبردن خواهرم! ؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا