یه شعر پیدا کردم توووووووووپپپپپپپپپپپپپپ
تو باغچه ی حیاطمون ؛ درخت سیب نداشتیم
به جاش به خاطر شما نهال اونو کاشتیم
همسایه ما به خدا آدم بداخلاقیه
یه پاسبون اخمو با سیبیل چخماقیه
خواسته بودیم دزدی کنیم یه دونه سیب براتون
یه دونه نه ، ده تا فقط واسه اون چشاتون
اما دل ما میدونید یک کمی ترسو شده
چشمامونم مدتیه یه خورده کم سو شده
دیوار همسایهمون هم بلند تا آسمون
قد ما بش نمیرسه نداریم نردبون
صب میکننین تا این نهال یخورده پا بگیره ؟
یه نیم نگاهش میکننین یه خورده نا بگیره /
شکوفه هاشو میکنم فرش میون راتون
قشنگیاش فدای اون یه لحظه نیم نگاتون
چشماتونو هم بزنید نهاله قد کشید ه
رو شاخه هاش پر شده از سیب سرخ رسیده
خودم براتون میارم یه سیب سرخ تازه
گور بابای همسایه که دیوارش درازه
تا مارو دارین غم دنیا مال دشمناتون
این سیبه رو گاز بزنین فدای دندوناتون
