Atena-t67
پسندها
133

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آتنا
    نمیدونی چقدر ناراحت شدم دوست خوبم چقدر خوشحالی ای که زا بعد دیدن عکست بهم دست داد با شنیدن اون خبر محو شد
    خیلی متاسفم خیلی باور کن.. خدا رحمتش کنه.. میای بیشتر صحبت میکنیم.. من این مدت خیلی به یاد تو بودم تو دوست فراموش نشدنی تاریخ زندگیم بودی..
    ممنونم که اومدی.
    خدا به تو و خونوادت صبر بده از خدا میخوام باز هم اون روزای ارامش رو به تو پس بده ..
    منتظرتم دوست عزیز خیلی خوبی
    هی روز گار لعنتی..
    عبج دارم از کار تو عبج
    راس میگه
    خیلی جالبه
    الان دوماهه که نیست
    شاید روزی بیایی که من برا همیشه رفتم
    خیلی خانومی
    حافظش خو ب بود و دوست نگه داشتنش عالی ولی چی شد ؟
    قصاص قبل جنایت..
    او به آنچه که میگفت پایبند نبود..
    خیلی راحت رفت..
    سالها گذشت و او انگار پسوردش رو هم فراموش کرده..
    قلبهای کوچک چشم انتظار قلبهای بزرگ هستند
    مؤسسه خيريه
    و او یه ماهه که نیست خیلی جالبه. خیلی جالبه. خیلی جالبه خیلی جالب
    مرسی ممنون.. خوش باشی عزیز..
    خواب خوبه اره ...ولی من اگه بخوابم به فکر اخرالزمان میفتم..روزا زیادخوابیدن مگر از روی اجبار خوب نیست برام
    مرسی ممنون خدافظ
    واللا شاید راست بگی..اصلا یکی از دلایل انتخاب این اواتارم این بود که چهره مظلومی از خودم نمایش بدم تا کسی نترسه.. من بر خلاف نوشته هام اونقدرم خشن نیستم.. فقط گاهی به سرم میزنه و همه جارو به هم میریزم..
    این پسر ایرونی کشت مارو.. برنامه برای کاسیو نداری؟
    احتمالا من خوب تونستم وجهه مهربانانه از خودم بروز بدم که شما رو اغوا کردم که نگین خشن...
    قدر مادرارو باید دونست.. وای اگه یه روز نتونم ببینمش چقدر دلم براش تنگ میشه..
    منو به فکر انداختید که کمی هم خشن باشم.. اینجوری دارم از اون هیبت خاص خودم دور میشم
    ممنون لطف داری عزیز.. و هم اینکه همیشه به همه چی به دید مثبت نگاه میکنی و این خیلی عالیه.. حتی این روحیه ات هنگام صحبت کردن با تو به من هم منتقل میشه.. خدا خیرت بده واقعا.
    من*************************************
    انشا ا.. که رفع میشه و انشاا... که شما هم از هر قضا و قدری دور باشین به حق این ماه مبارک-از دعاهای مادرمه-
    ای بابا شانس رو میبینی؟ افتادیم وسط تعمیر سایت..هی ارور میگیریم..
    نه بابا این چه حرفیه.. من اگر پیامی بهم برسه حتما جوابش رو میدم..مگه غیر از این بوده؟
    ولی خوب حدسی زدی... واقعا در حالت خاصی بودم و هستم و خواهم بود.. نپرس چیه که این هم سکرته..
    ولی باور کن دوست دارم که پیام بزاری باور کن.. گفتم شاید خودت اینجوری میخوای.. بچه های گروهمون همشون اینجورین.. نمونش اسپاو عزیز.. تو الان فقط یک عکس بزار تا ببینی جوابت رو میده یا نه... این حرفا چیه خب.. فضا مجازیه راست میگی.. ولی وابستگی اخلاقی و به قولی نون و نمک دیجیتالی هنوزسر جاشه..
    زیاد حرف نمیزنی.. لا اقل از من کم حرف تری
    فضولی نیست..میدونی.. گفتم که خاطره اش اختصاصیه .:d
    راستی کم میبینمت اینجا...تو تایپیکای اختصاصی فعالی؟ هستی ولی انگار نیستی..البته خودمم چن روزه که بدترم ها ولی دارم پیش دستی میکنم دیگه
    واووو
    خب چرا این شد یه حرفی..!! برا ما راحت تره وشاید برا من که ردی ندارم-کم دارم- پول رو اول میریزم به حساب و بعد بدون انتخاب واحد هم یک دانشجو حساب میشم.. الافیم-علافیم- دوروزه و تمام.
    ایوای تو هم برق و فاز و نول میخونی چه جالب و چه سخت
    جالبیش مربوط به مسئله ایه که مختص منه و سختیش بخاطر ذهنیتیه که از کتابای فیزیک و سیملوله و آهن ربا دارم است...
    ...
    چه زود..انتخاب واحد ما که 28 شهریور به بعده!! چه بدبختی ای ؟من فکر کنم..رهایی از بیکاری و فرار ا ز کار خونه باید نام نهاد روش..
    موفق میشی عزیز... منم برام سخته که به پایان دوران نیمه خوش تابستون فکر کنم..
    ممنون من بد نیستم..میگذره اما به سختی
    سلام خانم آتنا انگار ماه رمضان و روزه تابستون خیلی داره بهتون سخت میگذره...
    چه خبر دوست عزیز.. ظهر و یا احتمالا صبح بخیر
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا