سلام
ممنونم لطف داری
میدونی یه اخلاق خیلی خیلی بد دارم
اونم اینکه هر دوستی که دارم رو فراموش نمیکنم حتی اگه دیگه نباشم باهاش
نه تازشم قراره 14 بهمن سال دیگه یادم باشه
ما اومدیم سر شریعتی ، که با تاکسی بریم مترو قیطریه ، یه ون نگه داشت ، رفتیم تو دیدیم دوستامون هم هستن
یعدش همگی دسته جمعی سوار مترو شدیم
سیزده بدر زودرس بود
من که 10:30 با بد بختی از شرکت اومدم بیرون
تا رسیدم تجریش و منتظر مهران و آرامش شدم ، و بعدش اومدیم رفیده که دیدیم تموم شد همه چی
بعدش هم تازه ساعت 12:20 داشتین برای نهار برنامه ریزی می کردین. ما هم که همیشه غذا خودنمون 1ساعت و نیم طول میکشه
جا خوردن نداره
دیدم مهران داره میره گفتم منم تا یه مسیری باهاش برم