MEMOL...
پسندها
3,736

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ممنونم از اینکه نظرت رو گفتی
    من دیگه باید برم
    خوشحال شدم
    شبت قشنگ :gol:
    manam bad nistam,khub nabashim chikar konim
    khabari nist,tatilate miyan terme o felan donbale allaafi o khosh gozaruni im
    u chi kara mikoni?
    دیدی تاپیکه رو :دی

    خیلی باحالن اینا

    الان ول میکنن میرن یه جا دیگه :D
    خوفم، میسی
    دارم اسپمای بچه ها رو می‌خونم
    خیلی باحالن :D

    ای خندم گرفته
    همین گفتمان آخره منو با مرمت گر بخون، من نمیدونم این حرفا رو از کجا میاره

    salam azize delam u lotf dari
    cheshaye khoshgelet ghashang mibine joiggaram
    be pa shoma ke nemiresim
    boos
    [IMG]
    مرسی فدات شم
    بووووووووووس
    عکسات خیلی نازن!!!
    آکواریوم من ......

    مرضیه جان ممنون می‌شم این تاپیک رو ببینی :gol:
    آره؟
    یعنی بد ترین حالتی که ممکنه پیش بیاد.
    آرزوم همونیه که آرزوته.
    آرامش...
    باز خوبه سرما خوردگیهای معروف خودت رو نخوردی..
    من هم خب چی بگم.. میدونی که منم جای سرما خوردگی.. دچار اصطکاک و کلی حوادث سنگین میشم.
    الان فکر کنم خوبم.
    دیگه حتی نمیشه گفت :درست میشه درست میشه
    سلام ممول جان.. خوبی..
    چرا همه جا به نظر سوت و کوره این ماه...
    زندگي رسم خوشايندي است.
    زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
    پرشي دارد اندازه عشق.
    زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
    زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
    زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
    زندگي ، بعد درخت است به
    زندگي رسم خوشايندي است.
    زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
    پرشي دارد اندازه عشق.
    زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
    زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
    زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
    زندگي ، بعد درخت است به چشم حشره.
    زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
    زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
    زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
    زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
    خبر رفتن موشك به فضا،
    لمس تنهايي "ماه"، فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.
    آخه به نظرم من کار شاعران هم نوعی انعکاس از احساسات درونی خود هست ...
    مرضیه جان شرمنده باید بروم....
    راستی لینک وبلاگتو برام می ذاری ....
    جداتو شاعری ....
    خیلی دوست داشتم حتی شده یک شعر بگم ولی اصلا نمی توونم ...
    شاید بعضی وقتا با بازی با حروف چیزی تونسته باشم که بگویم ولی شعر اصلا ...
    واقعا حس خوبیه ........
    چون من وقتی احساسی می شم فقط شعر می خونم ...
    ولی تاسفم بیشتر میشه چون دارم شعر دیگری را می خونم ه شعر خودم را ..
    چه اسم باحالی .....
    چه خبر ....
    یک سوال داشتم...
    آیا خودتم شعر می گویی ...
    و چه قدر به شعر کهن اعتقاد داری ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا