من و چروك صورتم آينه را شكسته ايم و خسته ايم
هزار فال عشق را يكي يكي گذشته ايم و خسته ايم
چه دير آمديم و چه زود مي رويم
چه دير آمديم و چه زود مي رويم
نه آبرو فروختم نه التماس كرده ام
آوازه خوان عاشقم آيا گناه كرده ام
آيا گناه كرده ام
من و دو پاي زخمي ام زنجيرها گسسته ايم و رفته ايم
من و مركب و قلم سرودها سروده ايم و رسته ايم
چه دير آمديم و چه زود مي رويم
چه دير آمديم و چه زود مي رويم
نه دوستي با ناكسان نه دشمني با دوستان
زنجير عشق ما را بسته به مهر دوستان