همیشگی ترم اين روزها... كمي کمتر
شبيه تر به هميشه ، ببین... ولي کمتر
كسي درون سرم فال مي زند، اين بار:
"گداخت جان كه شود كار دل..." ولي كمتر
چگونه عادت هر روز من شدی؟!... گاهي
به يك نگاه تو من قانعم... گهی كمتر
شنیده ام كه تو هم گاه... آه، مي دانم:
قرار بين من و تو: شباهتی كمتر
دو خط صاف و موازی، بدون برخوردیم
در امتداد مسيري كه عاشقی كمتر↓
مسافرش شده تا انتهای بي برخورد
مگر به شرط شکستن!... و زندگی كمتر↓
تمام حادثه ها را ردیف مي چيند
شبيه خواب قشنگ عروسكي...كمتر!