جوانی که در سیاهی پرده سفیدی را انتخاب می کند و به تن می کشد...... اما باز رد پای سیاهی بر اندام او هویداست از شانه ها شروع می شود و از سینه می گذرد ، اجازه ندهید شرایط زمان شمارا هم تحت تاثیر قرار بدهد ....چهره ی عجیبی دارد در اوج مهربانی صورت، اخم یک مرد دیده میشود که شاید این هم از جاذبه های او محسوب میشود...وقار و جذبه ی یک جوان..بدن نیمه برهنه اش نشان از یکی بودن ظاهر وباطن است ، اوست که به همه می گوید من که آنچه در درونم است در ظاهرم هم پیداست وچیزی برای مخفی کردن ندارم...ساعت زیبایی به دست دارد...لحظه ها را نشمارید به موقع زمانش می رسد که از آن چوب دستی کنار دستتان استفاده کنید و جنگ زمانه بروید ...
__________________