yuhana
پسندها
1,037

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • لرد اینجاست من غلاف میکنم ........ممنون از عکس قشنگت .........این رفت خبرم کن
    چرا، خیلی کارها میشه کرد ... اما رفیده برای من در یک نفر خلاصه میشد
    پا شو بیا دیگه، الان راه بیوفتی ساعت 3-4 تهرانی!
    آره الان که بزرگ شدم اینجوریم یوحنا جان..
    خوبه قیافم؟ :d
    تو اصلا درک نمیکنی آدم چه حسی داره وقتی جگر گوشه اش رو ازش جدا میکنن

    باشه انشاللا هر چی صلاحته بکنی و بشه..
    مرسی یوحنای گلتر از من.. برو و کلی با اخرین قسمتش خوش باش.. کم میای ولی همین هم عنیمتیه برا دیدنت
    بسلامت
    ولی من ناراحت شدم باور کن باز تو خوش بودی با اونا یوحنا جان.. کاش سریالای خوشگلتری بذارند میدونم که عادت کرده بودی..
    راستی یادم نره که بگم.. سلام خوبی که
    فقط مونده بود تو ماچم کنی الانه که برم خودمو دار بزنم
    سلام خواهر
    ممنون از عکس قشنگت :w27:

    من فعلا برم ناهار!
    خوش باشی:gol:
    سلام عزیزم عسلم نفسم
    اومدی؟ خوش اومدی
    خدا رو شکر یه چند روزی بود که کامپیوتر من خراب بود دو روزی هم هست میام کسی نیست باز تو رو دیدم یه کم دلم باز شد [img]


    ...وقتی بزرگ میشی ، قدت کوتاه میشه ، آسمون بالا می ره و تو دیگه دستت به ابرها نمی رسه و برات مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چی بازی می کنند .اونا اونقدر دورند که تو حتی لبخندشونم نمی بینی و ماه - همبازی قدیم تو - اونقدر کمرنگ میشه که اگه تموم شب رو هم دنبالش بگردی پیداش نمی کنی ...

    وقتی بزرگ میشی ، دور قلبت سیم خاردار می کشی و در مراسم تدفین درختها شرکت می کنی و فاتحۀ تموم آوازها و پرنده ها رو می خونی و یه روز یادت می افته که تو سالهاست چشمهات رو گم کردی و دستات رو در کوچه های کودکی جا گذاشتی. اون روز دیگه خیلی دیر شده ...

    فردای اون روز تو رو به خاک می دهند و می گویند : " خیلی بزرگ بود " ...

    .

    .

    .

    ولی تو هنوز جا داری تا خیلی بزرگ بشی ، پس بیا و خجالت نکش و نترس ...!


    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی ...

    وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه. فکر می کنی آبروت میره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های قلبت رو ببینند و به تو بخندند ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی پروانه های مرده ات رو خاک کنی براشون مراسم بگیری و برای پرپر شدن گلت گریه کنی ...

    وقتی بزرگ میشی، خجالت می کشی به دیگران بگی که صدای قلب انار کوچولو رو میشنوی و عروسی سیب قرمز و زرد رو دیدی و تازه کلی براشون رقصیده ای ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه نمی ترسی که نکنه فردا صبح خورشید نیاد ، حتی دلت نمی خواد پشت کوهها سرک بکشی و خونه خورشید رو از نزدیک ببینی ...

    دیگه دعا نمی کنی برای آسمون که دلش گرفته، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکای آسمون رو پاک می کردی ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا