bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خواستن توانستن است ...
    راستی ؟؟؟ تو که ازم دلخور نمیشی که اینجوری باهات حرف میزنم ها؟؟؟
    سلام
    حاجی , من تو همون برکه دم خونمون میرم شنا نیاز به وان ندارم , دهاتی بازیه دیگه
    من همچنان هم به کم راضیم , ولی چه کنم خراب چهار شنبه شدم
    نمیدونی چه قدر اعصابم رو بهم ریخت , جوون بودن ها , پیر بودن ها
    بی خیال , تو در چه حالی ؟ میبینم که کلا تو ترکی مثل کودک جان !!!
    راستی دختر عموت کجاست ؟ نمیاد دیگه کودک !؟
    ها ها ها ......... آقا رو باش ....
    آبجیتو می فرستی منت کشی ؟؟؟
    حاجی جون داداشم با نت کار داره...من زیاد نمیتونم بیام...الهی قربون روحی خاله برم...
    جیگرخودمه...قربونت برم حاجی جون...
    حاجی جون من دیگه میرم...خوش بگذره...قربونت
    نه همسایه که نه ..... آبجیه دوستمه ..... خودشم دوستمه .....
    فکر کردی منم میشینم تو منو بزنی ؟؟؟ زهی خیال باطل .... فعلا برو کنار بزار باد بیاد ....
    هه هه هه شب بود سیبیلاتو ندیدیم داداش
    مرسی از پیامت بهروز جان و ممنون از سایت زیبایی که بهم معرفی کردی.
    همزمان میتونم به کارامم برسم ... بچه ی فرزی هستم ....
    فرزانه که بابا دیوونه است .... این بچه باتو هم حرف زده ؟؟؟ ای بابا ....این دختره تا آبروی منو نبرده ول کن نیست ....
    امروز میرم خونشون حالشو میگیرم ... حالا چی گفت ؟؟؟
    وای
    خیلی قشنگ بود ممنونم
    اسم وبلاگم بهترین عشق
    میزارم تو امضام.
    نت اینجا سرعتش خیلی پایینه ..... دیروز هم قاطی کرده بود .............منم اعصاب معصاب درست و حسابی نداشتم ...
    قهرم واسه اینکه ..... تو جیبت دنبال چی میگشتی که یهو این همه پول پیدا کردی ؟؟؟؟
    من از اینجا هم میتونم ببینم داری چیکار میکنی ....
    شبامون آیه ی بیداری شدن

    روزامون ساکت و تکراری شدن

    همه درها رو به دیوار وا می شه

    لحظه ها لحظه ی بیزاری شدن
    سلام گارداش. نه وار نه یخ؟
    یاخچی سن؟
    باغیشلا سنه باش وورمورام.
    بیراز ایشیم وار، بیراز دا حالیم روبه راه دئیر. داریخمیشم


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!
    به زبون بی زبونی گفتید برو دیگه
    نه نخوابیدم برم صبح زود باید برم جایی
    بعدشم معلوم نیست کی برگردم... خودتون باید کلاس رو اداره کنید دیگه !!! :dدیگه هی صدام نکنید هاااا
    من رفتم :tooth:بزنم
    خوابهای رنگی ببینید
    هااا ؟! بیلمدیم :d
    خب اینا رو باید به ایشون بگید و ثابت کنید دیگه
    ایشین دوزدی از نظر ما:victory:
    همینو بگو..:دی
    نه شوما کلا خوبی فقط زیادی متکی به احساساتی البته این نظر منه فقط....
    البت من دوست ندارم زور بگم هر طور مایلی نمی خوای فامیل شی عیب نداره راحت باش!
    نه تو بدی...نه اون...اون برمیگرده...تو موقعیتی بود که باید میرفت...جواب میلت رو داد؟
    ولی بیخودی شونه خالی نکن ...من مطمئنم مهربون ترین دایی یا عموی دنیا هستی یا خواهی شد...
    حالا هیچ کدوم رو هستی؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا