Sogol1681
پسندها
5,392

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • خدا را در آغوش کشیدم ...

    خدا زیاد هم بزرگ نیست

    خدا در آغوش من جا می شود ...

    شاید هم آغوش من خیلی بزرگ است !

    خدا پیشانی مرا می بوسد و من از لذت این بوسه مست می شوم ...

    خدا یک بار به من گفت:

    تو گناهکار مهربانی هستی !

    و من خوب می دانم که گناهان من چقدر غیر قابل بخششند ...

    و به یاد می آورم که او خداست و می بخشد ...!
    کلید سوالا مشکل داشت، موافقم
    فردا شب این موقع درستش میکنم
    الان باید برم
    شب خوش


    دوست دارم کسی پیدا شود برایم حرف های خوب بزند ...

    قصه های خوب بگوید ...

    دوست دارم دست هایش بوی خدا بدهد ...

    خنده اش مرا یاد زندگی بیندازد !

    زندگی اش مرا یاد چیزهای خوب بیندازد ...

    یاد بچگی ام بیفتم ...

    دوست دارم بچگی ام را بغل کنم ...

    .

    .

    .

    دوست دارم کسی پیدا شود برایم قصه های خوب بگوید ...!
    اجی جون من نمیخوام غلویاچابلوسی کنم امافکرمیکنم یکی ازبهترین خواهران من باشی.
    بخداخیلی مهربونین.
    جانم ز فراق ، رنج بسیار کشید / با رفتن تو همیشه آزار کشید
    ما همسفر راه درازی بودیم / بین من و تو زمانه دیوار کشید . . .
    سلام عزيزدلم..خوبي خانومم...واي چه گلهاي خوشگلي...دست گلت درد نكنه عزيزم تو خودت گلي همين كه مياي پروفايلم همه جا خوشبو ميشه خانومم...
    سلام دوست گلم...
    خوبی؟؟؟

    انقد دلم برا همتون تنگ شده ....
    حالا که نیستی ایشالله کارت تو شادی گیر باشه...
    شاد باشی دوست گلم...
    اجی بزرگه چراتحویل نمیگیری؟قدیماخیلی بهتربودی.چراحالا؟


    من دختری بودم

    تنها در دنیای خودم

    آروزیم خانه ای بود در بین درختان ...

    من یک رویا داشتم

    که از بلندترین نقطه پرواز کنم !

    ...

    میان برگها قدم زدم

    و از خدا پرسیدم

    من کجا هستم ؟!

    ...

    ستاره ها به من لبخند زدند

    و خدا با خیالی آرام به من گفت

    در من ...

    ...

    حالا که زمان گذشته است

    و خاکستری شده ام

    آماده ام تا

    از بالاترین نقطه پرواز کنم

    ...

    وحالا میفهمم خدا به من چه گفت ...!


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!
    خدا رو شكر كه سلامتيد
    اين بهترين خبره تو اين شرايط كه همه مريض شدن
    منم خوبم
    مشغول درس و كار
    شما چي؟
    ممنونم فدات بشم...تو هميشه گل قشنگ مني...منم دوستت دارم خيلي زياد...ميبوسمت ...



    خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...

    خوشبختي را

    به رنگ ديروزها

    ترسيم کرده اند ...

    روزها چه زود گذشت ...

    و ما چه ساده گم شديم ...!


    در زندگی لحظاتی هست

    غرق شان که باشی

    نه می بینی و نه دیده می شوی !

    نه باران خیس می بارد

    نه زمین سرگردان خودش است ...

    نه سیب ممنوع است و نه گندم

    .

    .

    .

    لحظاتی که می شود دور از چشم دنیا

    با تنهایی عشق بازی کرد !

    لحظاتی که خدا از تنهایی زاده می شود ...!
    السلام علیک ابجی سوگول کبیر...
    کجایی دختر؟ دلمون پکید لااقل بیا تاپیک کل کل یکم سر به سرمون بزار . واسه چی همتون یه دفعه با هم رفتین؟ فعلا منو خوشه داریم اونجا حرفای همو تایید میکنم، قحطی پرسپولیسی شده


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر
    سلام خانومي. ممنون. چند وقت در گيري زياد داشتم نشد به سايت سر بزنم. ولي ديگه نمي گذارم غيبتم زياد شه!!!!!! از اين كه به فكر بودين تشكر.


    امروز دیدم ...

    فهمیدم

    چقدر ...

    چقدر زیباست ...

    انعکاس آسمان بر روی زمین خیس از باران ...

    آسمانی سربی ...

    خاکستری های متفاوت ...

    و چشمانی که نیاز به بالا نگریستن نداشت ...

    باران که می بارد تو همیشه می آیی ...

    انعکاس زندگی همین دور و برهاست

    نگاه کن شکوه زندگی را ...

    خدا همین جاست ...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا