آتشی زکاروان جدا مانده
این نشان ز کاروان به جا مانده
یک جهان شرار تنها ........مانده در میان صحرا...به درد خود سوزد زسوز خود سازد
من هم ای یاران تنها ماندم
آتشی بودم برا جا ماندم
حالا ویولون رو توبیار
خدایا !
اگر با من باشی
چه کسی می تواند علیه من باشد .
اگر من با تو باشم
چگونه ممکن است دشواری ها نصیبم شوند
و از میان برداشته نشوند؟
هیچ مشکلی ، هیچ مانعی و هیچ گره ای نیست
که من و تو باهم
نتوانیم آن را از میان برداریم.