fatam
پسندها
1,320

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلاااااااااااااااام
    ممنونم
    دمت گرم اخوی
    اولا من به بیشتریا میگم اخوی و داداش
    دوما مگه خودت نگفتی سکرت بمونه
    خواستیم عرض و ادبی کردی باشیم
    خدمته داداشه عزیزموووووون
    راستی یه چند تا غزل یا شعره توپه توپه واسه اماز مان میخوام
    که هم حرف دل باشه وهمم ساده و قابل فهم برا همه
    اگه تونستی برام پیدا کن
    مهندس خصوصی بزار واسم


    غنچه با دل گرفته گفت
    زندگي لب زخنده بستن است
    گوشه اي درون خود نشستن است
    گل بخنده گفت
    زندگي شكفتن است
    با زبان سبز راز گفتن است
    گفتگوي غنچه و گل از درون باغچه
    باز هم به گوش مي رسد
    تو چه فكر مي كني
    راستي كداميك درست گفته اند
    من كه فكر مي كنم
    گل به راز زندگي اشاره كرده است
    هر چه باشد او گل است
    گل يكي دو پيرهن بيشتر ز غنچه پاره كرده است
    خییییییییییییییییییییییییییییییییلی ممنونم
    دستتون طلا
    داداش جوووووووووون مرسی
    منتظرم
    منم توی نماز شب یا نماز صبحه قضات دعکن
    هههههه
    شب خوش
    یا زهرا
    داداش
    هچی واستادم جوابی ندادی
    منم باید برم پایین کار دارم
    خیییییییییییلی وقته اومدم
    ببخشیدم ها
    خییییییییییییلی مخلصیم
    فعلا
    یازهرا
    سلام
    ما خاکه پایه هم ی اوناییم که قلبشون واسه ایران میتپه
    مگه نشنیدی میگن
    ائمه سایه ندارند؟؟؟؟؟؟؟؟
    ههههههههههههههه
    در آن دقايق پر اضطراب پر تشويش
    رها ز شاخه بر امواج بادها مي رفت
    به رودها پيوست
    و روي رود روان رفت برگ
    مرگ انديش
    به رود زمزمه گر گوش كن كه مي خواند
    سرود رفتن و رفتن و برنگشتنها
    حالم از این همه گرگ های عوام فریب بهم میخوره
    که بانامه خدا و ائمه و شهدا بازی میکنند
    ممنونم تا حدی قبول دارید
    حوصله ی بحث ندارم
    اگر یادتون باشه من اون اوله پیامم زده بودم زود داغ نکن و قضاوت نکن
    حالا هم هرچیییییییییییی گفته بودم پس میگیرم
    من اومدم به حساب خودم روشنتون کنم که...
    همه ی حرفامو بریزید دور
    اصلا صلاح مملکت خویش خسروان دانند
    یاعلی
    با ارزوی موفقیت
    ميدوني چرا نشناختم؟
    من كه اولين بارم بود ميرفتم ولي يكي از سابقه داراي مناطق خاكاي رمل رو ميريخت رو سر خودش و ميپاشيد رو اتوبوس داد ميزد ميگفت:
    "بچه ها ديديد چه خاكي بر سرمون شد...تا دم در اومديم ولي رامون ندادن..."
    بعدشم بدون اينكه از اتوبوسا پياده شيم از همون راهي كه اومده بوديم برگشتيم...
    سلام
    هر چي فكر كردم متوجه نشدم كجاست...
    چذابه نيست؟
    نه گل نه غنچه نه بلبل
    وجودت را در خار دیدم ای دوست
    اما
    باز نیک بنگر
    خار ، غنچه ، گل ، بلبل
    همه یک هستند در رخ یار
    کدوم جواب تون بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بابا هرچی پرسیدی گفتم(شکلک ادمی که سرش پایینه و داره احترام میذاره)
    سلام فاطمه خانوم
    چرا با خاک یکسانت کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بابا ما چی کار کردیم مگر؟؟؟؟؟؟؟؟
    جا شوما خالی بد نبود
    ولی خیییییییییلی دوست داشتم یه زیارت مولا برم اما نشد یعنی اجازه نداد مولا
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااامون علی قلب ابجیه با حال(عربی و فارس قاطی شد ببخش)
    خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چه خبر؟
    ما زیر پای نوکرای اربابیم
    سلام عزيزم ... يه خورده دير اومدي منو آرش از ساعت 7 بعدازظهر تا حالا گفتگو خصوصي داشتيم كه جات خيلي خالي بود من دارم ميرم ولي بعدا حتما در خدمتت هستم .
    لام
    نه من اصلا ادمه خوبی نیستم
    شوما خودتون خوب و بزرگوارید منم مثه خودتون میبینید
    راستی
    مقصود تویی.کعبه و بت خانه بهانه است
    فرقی نداره خوب حالا خواهر جونمید
    دردل تاريک اين شب هاي سرد
    اي اميد نا اميدي هاي من
    برق چشمان تو همچون آفتاب
    مي درخشد بر رخ فرداي من
    من دارم میرم جایی ... اگه اشکالی نداره لطف کن بیشتر خودتو معرفی کن ... بعدا پاسخ رو می خونم ... چون یه مقدار باهات کار دارم .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا