haj morteza
پسندها
2,145

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره


  • تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
    همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی اب است:gol:
    خدایا،مرا با درد آشنا کن که به ارزش کیمیایی درد پی ببرم ونا خالصی های وجودم را در آتش درد بسوزانم وخواسته های نفسانی خود را زیرکوه غم ودرد بکوبم وهنگام راه رفتن بر روی زمین ونفس کشیدن هوا ،وجدانم آسوده وخاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم وخوش دارم که فقیری بی نیاز باشم تا جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی وعظمت تو غافل نگرداند.
    راستی دیدی شماره دار شدم منم؟؟؟جدیدترین عضو راه سبز امید!
    یک عدد برادر گم شده است !
    از یابنده خواش می کنیم او را به صفحه کاربری من تحویل دهد!!!!!!!!!!!!!!!
    حالا که باهات کار دارم ،رفتی...
    ای خداااااااااااااااااااااااا
    حـــــــــــــــــــــــاج مـــــــــــــــــــــرتـــــــــــــــــــضــــــــــــــــی.....:cry::cry::cry:
    ابارار کم پیدایی د شمره کمتر دینیم... مشکلی پشکلی رشت درون خلاصه شمره پیش بامو امان در خدمتیم... ایتا دنیاو ایتا حاج مرتضی. همه چی روبراهه؟ فعلا مره ویشتایه د حال تایپ کودن نرم...
    طبق معمول میرم تره
    بابت عکسه قشنگت ممنونم.من منتظره بعدياش هسم
    شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند. بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است. بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
    من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم

    حاج مرتضی طبق معمول میخوامت...
    میدونی کی رو میگم دیگه؟ همون سید جوادو میگم؟ جریانشو میدونی؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا