bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بابا من دیگه انقدر که با شما راحت صحبت کردم با هیچ کس انقدر مهربون حرف نزدم باور کنید!!والا این پسرهایی که باهاشون دوستم میتونید بپرسید چه جوری هستم!!ولی کلی با شما خوب بودم که!!باز میگی ترس دارم ترس دارم!!خب بابا چه ترسی؟
    بابا من دیگه انقدر که با شما راحت صحبت کردم با هیچ کس انقدر مهربون حرف نزدم باور کنید!!والا این پسرهایی که باهاشون دوستم میتونید بپرسید چه جوری هستم!!ولی کلی با شما خوب بودم که!!باز میگی ترس دارم ترس دارم!!خب بابا چه ترسی؟
    حاجی از اون شکای باطله که نمازت رو هم باطل میکنه واخر سر منم باطل میشم
    شوخی میکنم عمو دمت جزززززززززززززز
    سلام بر عزیز دل
    شب بخیر
    امیدوارم که روز خوبی را پشت سر گذاشته باشید
    شادو موفق
    در پناه خدا
    بازگشت پیروزمندانه تون رو تبری میگم.جالبه شما میتونید در رنج گسترده ای صحبت کنید..از بحث های فلسفی بگیرید تا حرف زدن عادی..راستش فکرنمیکردم بتونید عادی حرف بزنید :دی فکر میکردم همه ش توی یه عالمی هستید که وقتی حرف بزنید من نمیتونم حرفتون رو بفهمم...ولی با من خوب حرف زدید..متشکرم
    من نوکرم عمو
    حرف زوج شدنو نزنین هر شیرینیی بخواین من در خدمتتونم
    خوندم متنارو
    دارین به کاهدون میزنین با این فکرای خرابتون
    خرابتونم عمو
    حاجی پس رستگار شدی بالاخره، حاجی الان ساعت رو دیدم، احساس کردم خستگی شدیدی دارم!!
    من میرم دیگه، فکر کنم صبح باید دوباره با چند تا طرفدار ان دهن به دهن شم، حالا خوبه به همه میگم بیخیال شید و دوباره خودم گر میگیرم!!

    شب خوش حاجی
    ای بابا!!ما تا میایم یادمون بره شما هی از این چیزای احساسی بزار ما اشکمون بریزه ها!!مردم آزار
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=104368
    البته قبلا دیدیش حاجی
    بیخیال ما شاگرد که چه عرض کنم واکسیه واکسی
    عمو منم چیز شدم یعنی بدنم چیز شده بیخیال
    اینا که حاجی مشکل نیست حل میشه
    مشکل یه دونه است اونم اواتار منه که خیلی دور ونزدیکه
    میفهمم چی میگی، من از لپ تاپم برا خواندن کتاب روی تخت استفاده میکنم فقط، وقتی به دلیل نشستن زیاد روی صندلی چیزم زخم بالین میگیرم!!
    اهه!فارسی دید دوباره!!هییییییییییییییییییی!! :d
    بله ممنون میشم...شاید منم تونستم برای حاجیمون از روش کپی کنم
    به به جمع فلسفی راه انداختی عمو
    منو نمیبینی خوب کهلیکون خروز اولوب
    لبتاپ نوت مبارک کجایی بابا
    منظور من رو نگرفتی گویا، میدونم، خیلی دیگه پیچوندمش، بعدا تو خصوصی حرف میزنیم در این مورد.
    لیاقت من دانستن، رنگش مهم نیست
    ببینم حالا حتما باید یکی یه دریچه داشته باشه؟اونم از نوع کوچکش؟!میتونیم متر کردن دریچه رو بی خیال بشیم ها [IMG]
    حاجی شعر میگی آخر شبی؟؟؟ به نظرت بعد امروز فردایی هست؟؟ من که چشم آب نمیخوره
    نه خواهش میکنم این چه حرفیه...شما تا حالا از جاده ی ادب بیرن نرفتین..والا اون حقوق رو نمیدونم جریانش چی بوده..شاید شوخی میکرده..در نوع احساس هم فرق هست..گلابتون به بچه ها مثل یه مادر محبت میکنه..من همیشه دوست داشته م دوستشون باشم..اونم نه از نوع جدیش...بلکه شوخ و شنگش...پس احساس ها هم متفاوته..آدم مادرش رو بیشتر از دوستش دوست داره
    حاجی حرفات از اون دسته محسوب میشن که جواب ندارند!
    منم دیگه مثل قدیم نیستم
    خودت رو ناراحت نکن، منم فورا به شام احتیاج میکنم بعدش، پس با هم میریم میزنیم.
    مشکل اینجاست کسی که بحثش اینجا، حرف راستی نزده که این یکی بخواد راست باشه
    [IMG] نمیدونم چرا وقتی انگلیسی مینویسید به صورت صدای کامپیوتری پیامتون رو ناخودآگاه میخونم..کی گفته ما 50 هزار تومن میگیریم؟ :d حقوق اینجا کاملا معنوی میباشه [IMG]
    گلابتون جان که خدا رو شکر برگشته ن ..من رو با گلابتون مقایسه نکنید..مقایسه ی درستی نیست...نه من اتفاقا دیچه م خیلی خیلی گنده بود!!!از میزان وسعتش خبر ندارید شما!!دیگه دریچه داشت کم کم در میشد!
    حاجی پس چطوری میخواستی به ثریا برسی، اگه دانش آنجا بود؟؟ (البته ما پارس نیستیم!!)
    میتونی خودت رو برسونی وقتی شام دادند، بری یه فلافل بیروتی برا خودت بگیری از همون ورا
    حاجی کارش رو بلد، من میدونم ... فاصله برا من تعریف نشده، میپرم سوار یه توپولف میشینم میرسونم خودم رو، فقط ترسم اینه که محمود نامی هم با من سوار بر هواپیما شه!! بیا حاجی این صابون برگردون خوبی، تو هم بزن آماده باش
    یه چیز خیلی جالب!!از وقتی مطمئن شدم اکثریت بچه ها از من متنفر هستن پست هایی دریافت میکنم که بهم میگن دوست داشتنی هستم!!!تاپیک تشکر میزنن!!!!!زندگی به شدت خنده داره
    یه مدیر به این راحتی ها نمیتونه بره.چشم هام که هنوز میسوزه بهم میگه دیشب فقط یه خواب بد نبوده..اگه بوده هم ادامه داره.
    ولی دیشب کاملا قاطی کرده بودم...ترانه اومد توی دفتر تالار پست زد دلم سوخت..دیدم اونجوری اسپم میشه همه جا..باید وایسم جواب دوستام رو بدم..نمیشه از زیرش در رفت
    باید کنار اومد دیگه!

    والله اینکه تو فکر دشت بود و صحرا، گمون کنم عاشق شده، یه شام افتادیم حاجی، این صابون من کجاست؟؟
    سلام خواهش می کنم این چرفیه
    ممنون امیدوارم شما هم خوب و خوش باشی
    در مورد قضیه هم لطفا اگه موردی بود پیام خصوصی بده
    ممنون دوستم
    شب بخیر
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا