سلام وحید جان خوبی؟
تو چرا این ریختی شدی؟!
شرمنده این چند روز واسه پروژه هام نتونستم بیام
مصلا هم نرفتم دیروز تحویل داشتم!!:دی
گرچه انگار نه مصلا نه مزار و نذاشتن برن! از یه طرف میگن مجوز بگیر از اون طرف واسه مصلا و مزار که خواستن بگیرن مصلا رو مجوز ندادن واسه مزارم گفتم رفتن سر مزار مجوز نمیخواد!! پس حتما میخوان کاری کنن که مجوز میخوان!!! اخرشم حتی همون که مجوز نمیخواستم نذاشتن برن و ..
چه قدر پر روئن!!
راستی نفهمیدم وحید چی درست شد و بعدش چی قمردر عقرب؟!
ما کی باشیم که دعا کنیم!!
فقط یه چیزی من فک میکردم ریاضه 2 میفتم!
شدم 17 !!
من 3 تا سوال بیشتر ننوشته بودم میخوام اعتراض بدم که چرا زیاد دادی!! من 3 هفته بود خودمو واسه تجربه کردن نمره 7 آماده کرده بودم!!!
سلام
اهان!
والا هنوز درگیر پروژه هامم! اصلا نمیرسم
از طرفیم دیدم خلاصه ی همون تاپیکی که مد نظرم بود تو امضای یکی از بچه ها (arash.asf اگه اشتباه نکنم) هست! خیلی امضاهای قشنگی داره خواستم جمعشون کنم ولی خب فعلا یه مدته نیستم و نمیشه
خیلی مختصر و جامع همه چیو گفته واسه همین دیگه خیلی نیاز ندیدم گفتم اگه قرار بود کسی اگاه بشه با اون شده و میشه! اما با اینحال اگه فرصت کنم و بشه چشم
ولی قبلش باید اطلاعات خودمو کامل کنم و خودم سوالامو برطرف کنم که این یه کم مشکله!
اونو که اولش توضیح دادم!
"به نظرم وقتی ایمان اوردی و به درستی و خوبیش اعتقاد پیدا کردی یعنی پیمان بستی! که هر چی میگه و هرچی میشه خوبه و تو اگه کار خوبی میکنی اون هم با خوبی جوابشو میده! تو هم که به این اعتقاد داری نه؟"
اون بقیه اش واسه یکی مثل خودم بود که توضیح دادم گفتم یعنی از دوحالت اعتقاد اینطوری میشه!
افتاد الان؟
سلام زال زالک.خوبی؟انقدر دوست دارم ببینم یه روزی زن گرفتی بعد دعوتم کنی بیام خونه تون بعد هی زنت ازت کار بکشه هی بگه این کار رو بکن نشین اون یکی کار مونده!!من اون روز رو میبینم یعنی؟!هیییییی
به نظرم وقتی ایمان اوردی و به درستی و خوبیش اعتقاد پیدا کردی یعنی پیمان بستی! که هر چی میگه و هرچی میشه خوبه و تو اگه کار خوبی میکنی اون هم با خوبی جوابشو میده! تو هم که به این اعتقاد داری نه؟ (البته من هنوز تو صفاتش (خوبی و .. اش) به یقین نرسیدم! ولی به وجودش به عنوان یه قدرت بالاتر ایمان دارم واسه همین عقلم میگه با یکی که هم سطح من نیست (اون قدرتی داره که من ندارم!) و هیچ تضمینی هم واسه پایبندیش به پیمان نمیده و هیچ دادگاهی هم واسه بردن شکایتم به اونجا وجود نداره، پیمان نبندم!
(مثال زمینی و ملموسترش اینه که من با یه لباس شخصی بحث کنم و پیمان ببندیم واسه هیچ کدوممون مشکلی پیش نمیاد!!! مثال و حال میکنی?!)
نه خب ببین اون دیگه میشه همون ارزو یا نفرین!
مثلا میگی کور شه دروغگو!
که حالا ممکنه بگیره یا نگیره!
قبولیش که قبوله ولی خب خدا باید همه چیو بسنجه بعدا کارکنه! شاید اون لحظه براورده نشدنش به صلاح باشه!شایدم براورده شدنش بدتر باشه و بیانصافی!