Behnam.H2009
پسندها
112

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تا که او مرا برای بازی خودش
    انتخاب کرد
    توی گوش من یواشکی گفت:
    تو دعای کوچک منی
    بعد هم مرا مستجاب کرد
    زیر گنبد کبود
    بازی خدا
    نیمه کاره مانده بود
    واجه ای نبود و هیچ کس
    شعری از خدا نخوانده بود
    زیر گنبد کبود
    جز من و خدا
    کسی نبود
    روزگار
    روبه راه بود
    هیچ چیز
    نه سفید و نه سیاه بود
    با وجود این
    مثل اینکه چیزی اشتباه بود
    بهتره بیشتر از این واسه شناختنم زور نزنید..جمع گفتم چون فقط خودت اینو نمی خونی....
    هنوزم میگم هنوز هیچ کس تو این جا منو نشناخته.من تنها دوستان تحصیل کرده ی با فرهنگی که میگی دارم ،تو این دانشگان. بیرون اینجا همه همرنگ خودمن.تا جایی هم که میشده سعی کردم اینجا همرنگامو بجورم.غیر از اون 2 تا که بت گفتم کسه دیگه ای رو پیدا نکردم
    همیشه میگن از خوبی ها ی دیگران یه دیوار بساز و با بدیاشون فقط یه آجرشو بردار ولی صمیمت و رفاقت حد و مرزی داره که گاهی وقتا با هیچی درست نمیشه میخاد سهوی باشه میخاد عمدی.من هیچکدوم از خوبی ها و بدی های آدما در حقمو فراموش نمیکنم.
    از دست شما 2تا!!!!
    آره!شما گفتین و منم باوریدم!!!!
    دوستان دعوا کنند،ابلهان باور کنند!!!
    همین آرش اینا رو یادتونه؟
    می گفت دیگه تموم شد!!!!
    بعدش شبم پیش هم می خوابیدن هیچ،تازه یه سرم رفت شیراز باهاشون!!!
    حالا شما 2تا کجا می خواین برین،خدا می دونه،فقط سوقاتی منم یادتون نره!!!!
    من برای به هم زدن رابطه هم اصلا نیازی به بهونه ندارم که ....
    شماها یه مشت بچه اید که حتی نمیدونید واسه چی اینجایید.
    بسه دیگه این تموم حرف دلم نبود ولی تا جاییش که به تو مربوط میشد گفتم.راجع به رابطمون هم بعد میشه تصمیم گرفت...
    والسلام.
    مشکل من اینه که تو که صمیمی ترین دوستم تو این دانشگاه بودی منو نشناختیو بام اون کارو کردی!حالا از بقیه چه انتظاری هست؟!
    من از تموم رابطه های دوستیم تو این دانشگاه ناامید شدم غیر از 2نفر یکیشون یاره یکیشونم میشناسی که الان دارم خودمو بشش میشناسونم چون دیگه نمیتونم صبر کنم ببینم این رابطه کی به هم میخوره
    قبلا به من میگفتن ، بهنام بعد از تو خیلی تنها میشه ،به حال خودم گریه میکردم میگفتم هر چی باشه از من تنها تر نیست که هر کی یه جوری ولش کرد یا .... .
    من تو این دانشگاه فقط رو دوستی 2 نفر حساب میکشم که وای به روزی که از اونا هم ناامید شم.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا