.shana
پسندها
86

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هستم بابا وقتی چنین مارو با شعرات شرمنده میکنی نمیدونم چی بگم واقعا
    همین اب روان خوبه دیگه تشبیه واقعا بجاییست افرین
    شانا ن تو رو میکشمت!!!!
    چرا به من نمیگی ملودی کجاست؟؟هان؟؟بیا جلو میخوام وکشمت
    چرا دیگه واقعا از این تشبیه حال کردم به به :w16::w12:حالا یه کوچولو اغراق هم کرده ولی خیلی ناچیزه :w15:
    و دوستانی بهتر از اب روان . . . شاعر اونجا به بنده حقیر اشاره میکنه :w16::w12:و واقعا چه تشبیه بجایی:w15:شوخی کردم به دل نگیری:w16:
    چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
    چه نکوتر آنکه مرغی زقفس پریده باشد
    پرو بال ما شکستند و در قفس گشودند
    چه رها چه بسته مرغی که پرش شکسته باشد . . .:w04:
    پس اگه سرت شلوغه مزاحمت نمیشم به کارات برس بعدا میحرفیم:w16:
    ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
    چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم
    ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
    همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم
    ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره
    در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم
    چه خوش است از تو خشمی که زروی ناز باشد
    که به عجز چون درایم در صلح باز باشد
    ز فریب وعده امشب نزدیم دیده بر هم
    که شب امیدواری در خانه باز باشد
    ممنون گلم عالیی بود فدای تو و شعرات بشم من افرین
    ما در خدمتیم خدایی هیچی نتونستم بخونم از شعرت چرا سفید اخه؟
    دهه!!جواب بده!!چرا میخندی؟راست میگم نه؟نمیگی چون ملودی گفته کارت عروسی ندارن
    دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود*** تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
    دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت***باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
    هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد*** ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
    عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت*** فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
    من سرگشته هم از اهل سلامت بودم **دام راهم شکن طره هندوی تو بود
    بگشا بند قبا تا بگشاید دل من***که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
    به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر***کز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود
    دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد***کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

    خاک وجود ما را از آب دیده گل کن***ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد

    این شرح بی​نهایت کز زلف یار گفتند***حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد

    عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود***کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد

    امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان***کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد

    بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است***همت نگر که موری با آن حقارت آمد

    از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار***کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد

    آلوده​ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه***کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

    دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب***هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد:w17::w18:
    شانا زفراق تو این محنت جان تا کی؟ ---- دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی؟
    چون جان و دلم خون شد از درد فراق تو----بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی؟
    بشکن ز سر زلفت این بند گران از دل---- بر پای دل مسکین این بند گران تا کی؟
    حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند***محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

    ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید***هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

    چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب***فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

    قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست***بوسه​ای چند برآمیز به دشنامی چند

    زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر***تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

    عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو***نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

    ای گدایان خرابات خدا یار شماست***چشم انعام مدارید ز انعامی چند

    پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش***که مگو حال دل سوخته با خامی چند

    حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت***کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
    :gol:
    ا ا ا ا ؟یعنی استانبولی بلد نیستی؟ببخش نمیدونستم چشم حتما برات مینویسم او شعر بیستییه
    دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی​ارزد****به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی​ارزد

    به کوی می فروشانش به جامی بر نمی​گیرند****زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی​ارزد

    رقیبم سرزنش​ها کرد کز این به آب رخ برتاب****چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی​ارزد

    شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است****کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی​ارزد

    چه آسان می​نمود اول غم دریا به بوی سود****غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی​ارزد

    تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی****که شادی جهان گیری غم لشکر نمی​ارزد
    که
    چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر****که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی​ارزد:w16:
    سلام دوست عزیز خوبی ؟
    شنیدم شما از ملودی خبر داری ... حالش خوبه ؟ سلامته ؟
    . بهش بگو یه سر به ما بزنه .... دلمون براش یه ذره شده .....
    بگو کلی نگرانشیم ....
    ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست**حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
    مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او**عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست

    می​چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش**گر چه در شیوه گری هر مژه​اش قتالیست

    ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر**وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست

    بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد**که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست

    مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد**نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

    کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد**حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
    آهان!به به!!انشالا یه رشته ی خوب قبول میشی گلم.
    bu bashima galanari saramam
    hich bir kalbi kirmameshem kiramam
    yoklukunda yande gonlum kavruldu
    daya sana doymamishim doyamam
    ***************************
    buzgulanip seller gibi akmadem
    atesh olop ensanari yakmadem
    bir kimsenin yuvasene yekmadem
    ensanikdan ayrelmadem ledaya
    دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد***تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
    دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست****به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
    عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت*****نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
    نظر پاک تواند رخ جانان دیدن*****که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
    مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست*****حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
    غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن*****روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
    من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف*****تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
    بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست*****طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا