russell
پسندها
3,081

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چرا عزیزم الان تو رامسر هستم تو یه ویلای زیبا ..:d...چه هوایی ..کمی البته سرده ...ولی خیلی باحاله .....من نمیخواستم بیام ولی الان خوشحالم اینجام ...الان تو کافی نت هستم از 9 تا 11 رایگانه ...البته برا مسئولین دادگستری ... خلاصه گفتیم سو استفاده کنیم البته کمی دیر پا شدم ....با ارغوانی حرفیدم مشکلی نیست عزیزم ....[IMG]
    تو خوبی ؟؟؟؟
    پروژه هارو سخت داری بهشون میرسیااااااااااااااااااااااااااااااااا..[IMG]
    چون عمر تبه کردم چندانکه نگه کردم ----در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
    دعایی گر نمیگویی به دشنامی عزیزم کن------که گر تلخ است شیرین است از آن لب هرچه فرمایی
    چند ساعت پیش که جوابمو ندادی فهمیدم نباید مزاحمت بشم به همین دلیل خواستم کمی گریه کنم با خودم
    جاي قشنگيه! جون ميده واسه كليپ ساختن!
    خوش به حالت...ما كه كماكان به دود عشق مي ورزيم تو اين تهران كوفتي!
    ماهی میدونی چرا مرد
    میخواستم سرشو ببرم
    مقامت کرد
    خفه شد:cowboy:
    وقتی استاد مهندسی نرم‌افزارتون گفت یه کنفرانس در مورد معماری نرم‌افزار و انواعش بده و کتاب پرسمن رو حفظ کردی می‌فهمی من دردم چی بوده!!!!!!!!!
    آخه هنوز به درس مهندسی نرم‌افزار و طراحی معماری نرم‌افزار نرسیدین!
    من اگر اون‌موقع این ها رو داشتم..........
    تازه اون آتاماتای نرم‌افزار و کار گروهی....
    وای یادش بخیر نظریه زبان‌ها و ماشین‌ها...........
    تازه کامپایلر هم که دیگه...........
    بذار برسین خانم مهندس........
    دیدی ناراحت شدی منم میرم دیگه هیشکی منو دوست نداره :w04:میرم معتاد شم خداحاقظ:crying2:
    روزه یک سو شد و عید آمد و دل​ها برخاست-------می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
    نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت-------وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

    چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد-------این چه عیب است بدین بی​خردی وین چه خطاست
    باده نوشی که در او روی و ریایی نبود-------بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

    ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق-------آن که او عالم سر است بدین حال گواست

    فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم-------وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم-------باده از خون رزان است نه از خون شماست

    این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود-------ور بود نیز چه شد مردم بی​عیب کجاست:w16:
    سلام خوبی راسلی؟بازم من اومدم اعصابتو خورد نکن بابا الان میرم:w15:
    یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود***و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

    از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب***رجعتی می​خواستم لیکن طلاق افتاده بود

    در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر***عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود

    ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق***هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود

    ای معبر مژده​ای فرما که دوشم آفتاب***در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود

    نقش می​بستم که گیرم گوشه​ای زان چشم مست***طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

    گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم***کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود

    حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می​نوشت***طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود:gol::gol::gol:

    [IMG]
    ها قرار شد شما برنامه رو بنویسی
    بعد چند تا مشکل داخلش بذاری و من اون مشکلا رو پیدا کنم
    آخه من هنوز if رو کار نکردم
    میخوام یاد بگیرم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا