بابایی دارم برات بزار فقط دستم بهت برسه
میثم جون نمیدونم چیکارکنم
بخونم واسه ارشد
برم دنبال کار
برم شوهرکنم
خدایی موندم چیکارکنم میترسم یه سال وقت بزارم قبول نشم اونوقت یه سال عمرم تلف میشه
حالا اگه ادمی بودم که واقعا میخوندم یه چیزی اخه نمیتونم مثه بچه ادم بشینم درس بخونم
امسال که کاملا الکیه چون چیزی نخوندم ازادم نمیدونم شرکت کنم یانه
یه مشاورخوب میخوام بابایی
بابا پژمان که نم پس نمی ده.......... اطلاعاتو بده!
فقط می تونه راپورت بقیه رو بده!
منم پرسیدم منابع رو... اما همه امیدم به دانشگاه آزاده...
نمی دونم والا!
تازه خیلی خوش خیالم میثم!
من هنوز پایان نامه رو تحویل ندادم!
میثم؟!
من نخونم یعنی تا شهریور88؟
بعد کلاسا و آزمونا رو شرکت کنم دیگه.... بسه؟؟!
تو الان قبولی دیگه؟
ایشالا صنعتی شریف......
این پژمانم خودشو کشته ها... اینجوری نبینش!من می دونم کلی درس خونده.
تو هنوز دست از سر این سیگارا برنداشتی؟؟؟...نکش بابا..نکش...
ترک کن...
اون شعره واسه خاطر امتحان نیست که...ای بابا...دردهای دیگه ای هست[IMG]...زندگی سخت شده
میثم این حرفا چیه...نه ناراحت نشدم...
اون پیامو درست بعد امتحان نوشتم..تحت تاثیر امتحانه...
منظورم این بود که کاش حرفاتو زودتر خونده بودم که قرانو دعا و اینارو میخوندم...بلکه فرجی میشد..
بی خیالش...
ترم دیگه جبران میکنم..قول میدم 20 شم..[IMG]
...این چیزایی رو که نوشتی باید دیشب میخوندم...
دیگه الان کار از کار گدشته..
الانم حسابی اعصابم داغونه..
چی میگی بابا..کاری نداره کاری نداره[IMG]...همه بدبختیه من همون سینوسی بود..
ولش کن بابا...
ممنووووون....ایشالا ترم دیگه نصایحتو اجرا میکنم...[IMG]
این ترم که پرید