
بمیرم برات...سلام..میدونم چی میکشی...خدا نصیب هیشکی نکنه..

اسمانی ما استادمون اخرین جلسه اومد سوال داد

...102 تا

..گفت همینارو بخونین که اینا میاد..گفتیم ایول..اخجون..اخجون..

بعد اون جلسه کتابو جزوه رو بستم گذاشتم کنار

...گفتم بابا این که سوال داده...کاری نداره.هه

هیچی..
یه روز مونده به امتحان


گفتم ای بابا...بریم یه احوالی از انقلاب بپرسیم..که 20 رو شاخشه...

رفتم :
سوال 1
جواب:2 صفحه..زمانی که طول کشید تا حفظ کنم 2 ساعت

سوال2
جواب 1 صفحه و نیم..زمانی که طول کشید 1 ساعت...

سوال 3..و همینطوری برو جلو..تا 102..

یعنی اخرش فهمیدم کاش به جای سوال همون کتابو میگفت بخونیم...
سنگین تر بود...

...
تا ساعت 3 بیدار موندم شب...
اخرشم سر جلسه امتحان این ناکارامدیو نمیدونستم چیه...

عقده ای شدم..

ولی نگران نباش
به این فکر کن که اخرین امتحانته...

خلاص

میخوای چندتا از سوالارو بت بگم؟
