س
پسندها
421

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام مهندس....از اینکه تو بحث چگونه معماری گذشته رو میشه به معماری امروز پیوند زد شرکت کرده بودی ممنونم....... میدونم شاید الان گرفتار تحویل باشی.......ولی نظرات خوبی داشتی اگه دوباره توی بحثا شرکت کنی خوشحالمون می کنی!!!...
    سلام خانوم.چه میکنی با امتحانات.انشاالله که موفق باشی.برات دعا میکنم شاگرد ممتاز شی.راستی ترم چندی؟
    سلام خانوم.چه میکنی با امتحانات.انشاالله که موفق باشی.برات دعا میکنم شاگرد ممتاز شی.راستی ترم چندی؟
    نمي دانم كه دانست او دليل گريه هايم را
    نمي دانم كه حس كرد او حضورش در سكوتم را
    و مي دانم كه مي دانست ز عاشق بودنش مستم
    وجود ساده اش بوده كه من اين گونه دل بستم
    بهشت و جهنم
    روزي يك مرد روحاني با خداوند مكالمه اي داشت (( خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شكلي هستند ؟ ))
    خداوند او را به سمت دو در هدايت كرد و يكي از آن ها را باز كرد
    مرد نگاهي يه داخل انداخت ، درست در وسط اتاق يك ميز گرد بزرگ وجود داشت كه وري آن يك ظرف خورش بود ، كه انقدر بوي خوبي داشت كه دهانش آب افتاد ، افرادي كه دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني و مريض حال بودند ، به نظر قحطي زده مي آمدند ، آن ها در دست خود قاشق هايي با دسته بسيار بلند داشتند كه اين دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده بود و هر كدام از آن ها به راحتي مي توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمايند ، اما از آن جايي كه اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود ، نمي توانستند دستشان را بر گردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
    مرد روحاني با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آن ها غمگين شد ،
    خداوند گفت : تو جهنم را ديدي ، حال نوبت بهشت است ،
    آن ها به سمت اتاق بعدي رفتند و خدا در را باز كرد ، آن جا هم دقيقا مثل اتاق قبلي بود ، يك ميز گرد با يك ظرف خورش روي آن و افراد دور ميز ، آن ها مانند اتاق قبل همان قاشق هاي دسته بلند را داشتند ، ولي به اندازه كافي قوي و چاق بوده ، مي گفتند و مي خنديدند ،
    مرد روحاني گفت : خداوندا نمي فهمم !؟
    خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتياج به يك مهارت دارد ، مي بيني ؟ اين ها ياد گرفته اند كه به يك ديگر غذا بدهند ، در حالي كه آدم هاي طمع كار اتاق قبل تنها به خودشان فكر مي كنند !
    هنگامي كه موسي فوت مي كرد ، به شما مي انديشيد ،
    هنگامي كه عيسي مصلوب مي شد ، به شما فكر مي كرد ،
    هنگامي كه محمد وفات مي يافت نيز به شما مي انديشيد
    گواه اين امر كلماتي است كه آن ها در دم آخر بر زبان آورده اند ،
    اين كلمات ازاعماق قرون و اعصار به ما يادآوري مي كنند كه يكديگر را دوست داشته باشيم ، به همنوع خود مهرباني نماييد ، كه همسايه ي خود را دوست بداريد ، زيرا كه هيچ كس به تنهايي وارد بهشت ( ملكوت الهي ) نخواهد شد .


    يا حق
    بازم سلام آبجی.خواهر نعمت بزرگیه که خدا به بندهاش لطف کرده.افتخار بدین خوشحال میشم آبجی کوچکتون باشم.
    ما بد نیستیم. ولی به سایت کم میام...........بابا همه ی تالارا را به شوخی گرفتن. می ری تو بخش های اموزشی میبینی اموزش که نیست هرچی ام بلدی یادت میره.مگه نه مهندس.......؟
    سلام،پرسپکتیو این مسجد جامع رو هم نداری؟!
    مرسیییی
    سلام. خوبم. خوشحالم کردی. دیگه بدجور داشتم احساس غربت می کردم اینجا ! تو خوبی؟
    سلام راستش را بخواهی سرم خیلی شلوغه.....پایان ترم نزدیکه.ازطرفی سایت هم خیلی خلوت شده ....
    بابا سماته تو چرا از ما حالی نمی پرسی کاری میکنین که از خیر این سایت و اینترنت بگذریم.بچه ها کجان سایت چرا اینقدر خلوته کجان:نینو دینامیک دومان سعید وبقیه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا