رد پای احساس ...

خیلی اوقات افراد، خیلی زیبا وارد یه رابطه عاطفی میشن ولی موقع تموم کردنش، چندین روش برای فرار از مسئولیت تموم کردن رابطه دارن. هر چند اکثرا اگر همین اتفاق برای خودشون بیفته، حق خودشون نمیدونند، در حالی که دنیا گرده هر چی کاشتی همون درو میکنی

"مے نویسم براے تو"

براے تو ڪہ بودنت را
نہ چشمانم میبیند،

نہ گوش هایم مےشنود،
نہ دستانم لمس می ڪند.

تنها،صادقانه با دلم
احساست می ڪنم.

میدونی عشق چند مدل داره، عشق آرمانی و حقیقی
آرمانی تو صرفا عاشق تصورات از اون آدم میشی
اما حقیقی تو اون فرد همونطور که هست دوست داری، بی قید و شرط و همین مدل کهارزشمنده

برات آرزو میکنم، دوست داشتن بی قیدوشرط تجربه کنی و کنار کسی برای همیشه بمونی که همینطور که هستی عمیقا دوستت داره

عشق می‌تونه زیبا باشه، اگر با کسی تجربه اش کنید که اون هم متقابلاً شما دوست داره!
همیشه این میشنوم یا میخونم درست درکش نمیکنم چون هرگز تجربه اش نکردم.
اما عمیقا آرزو میکنم شما تجربه اش کنید
میدونید ما چند مدل عشق داریم، خودم هم تازه در موردش خواندم...عشق آرمانی که در اصل عاشق تصورات مون از اون آدم میشم و عشق حقیقی که بدون قید و شرط طرف مقابل دوست داریم.
اما من فکر میکنم، آدمی که بدون قید و شرط خودش دوست نداره، به سادگی نمیتونه کسی بی قید و شرط دوست داشته باشه.
یکبار خواندم که اگر مردی به شما میگه قصد ازدواج ندارم، به این معنی نیست که اون مرد نمی‌خواد ازدواج کنه بلکه منظورش این با شما قصد ازدواج نداره و به دو دلیل مستقیم نمیگه یکی بخاطر اینکه غرور شما نشکنه و یکی دیگه کسی که قصد داره یک رابطه کوتاه مدت با شما داشته باشه و این خودتونید که انتخاب می‌کنید که در این رابطه کوتاه بمونید یا نمونید.
نمیدونم چقدر درسته، اما به نظرم یکم سنگدلانه است. اینکه زمان و فرصت کوتاه زندگی یک آدم بخاطر خودخواهی خودت بدزدی و اون آدم به بودنت وابسته بشه و تو ساده بری و این دلیل احمقانه بیاری که از قبل بهش گفته بودی موندنی نیستی.
خب چه بهتر که اصلا شروع نکنید.
بازم برای شما عشق حقیقی آرزومندم

بوی نا گرفته خاطراتت
حالا تو هم از لای پستو تماشایی شدی
نه، دیگر حتی دیده نمی‌شوی
پس بگذار، کنار خاطرت روبان سفید بگذارم
شاید روزی کسی تماشایش کرد

MEMOL... گفت:

صدای شرشر باران و احساست در هم می پیچد ...

و من از همین دورها آن را می شنوم ...

آن قدر که در گوش هایم را محکم میگیرم و فشار می دهم !

و تو برای اینکه دلم نسوزد به من نمی گویی !

من می خندم و تو هم ...

قرارمان که یادت نرود برای من کافیست !

یادت که هست ؟!

برای هر باران ...

دست هایت را به جای من خیس کن ...!

​

کلیک کنید تا باز شود...

عالی بود

افشین یداللهی :

تا آخر عمر
درگیر من خواهی بود
و تظاهر میکنی که نیستی ...
من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام
تو دیگر خوب نخواهی شد.

تا بحال شده تو مغزتون جیغ بکشید
تمام ظرفا رو بشکونید
میزا رو برگردونین
با چاقو تمام مبلا رو پاره کنین
همه چیو بهم بریزین و برین؟؟

در حالیکه آروم نشستین و حتی پلک هم نمی زنین؟؟
.......

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی