yas_101214
پسندها
29

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام به دوست خوبم، اول اینکه عید قربان را به شما و خانواده محترمتان تبریک میگم و امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشی، میدونی دوست داشتم خیلی زودتر از اینها سوال دیشب را می پرسیدی، حقیقتش خودم موندم چرا خدا شما رو تو مسیر زندگیم قرار داد؟ فلسفه خودم میگه که باید بودی تا تصمیمی در جهت خوشبختی دیگران می گرفتم ، قبلا هم گفتم تواین چند مدت یعنی از بهمن90 تا الان خیلی تصمیمهای مهم تو زندگی گرفتم که باید بشینم و باز خوردشو در آینده ببینم . که کدوم تصمیم درست بود و کدام غلط؟؟؟ ولی هر چی بوده تمام شده
    و از بین این همه تصمیم دوست داشتن شما برام بهترین و شیرین ترین بود. یه دوست داشتن واقعی .
    زنــدگــی‌ همـیــن اســت

    هر #خـاطـره ، غـروبــے دارد

    هر #غـــروبــے ، خـاطــره اے

    و ما جایی‌ بینِ امـیـد و انتظـار

    چشم می‌ڪًـشیم تا روزگارمان بگذرد

    گاهی‌ هم فرقے نمے ڪًـند چگونه ؛

    فقط بگذرد
    فرقـے نمـے ڪًـند !!

    بگویم و بدانـے ...!

    یا ...

    نگویم و بدانـے..!

    فاصله دورت نمۓ ڪًـند ...!!!

    در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

    جایـے ڪًـه دست هیچ ڪًـسـے به تو نمـے رسد.:

    دلــــــــــــــم.....!!!
    «دختــــــــــر»
    نیازی به لب ورم کرده نداره. . .

    نیازی به دماغ سر بالا نداره. . .

    همین که قلبش.♥.

    باهات صاف باشه کافیه. . .
    پـωـر : ωـلاҐ

    בختر: بله؟

    پـωـر: یـہ آهنگ בرخواـωـتے میخواҐ

    בختر: چـہ آهنگی؟!

    پـωـر: صـבات

    خـבا این عشـᓆـارو ᓆــωـمت همـہ بڪنـہ
    سلام
    ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧــــﺪﻩ

    ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗــــــﻮ ﺭﺍ

    ﻓـــــــــــقــﻂ ﻭ ﻓــﻘــــــــﻂ

    ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ . . .
    בلَـــمْ پُـــرْ اَزْ حَــرْفـــْهــآییســـْتْ کـــه


    هیچْــکَــسْ حـآضِــرْ بــه گــوشْـ دادَنَــشْ نیســـْتْ

    جُـــزْ

    בفْتَـ ــ ــرِ خــ ــ ــآطــِرآتَـ ــ ــمْ .
    این روزها بُرد با کسی ست که بی رحم باشد

    از دلتــــ که مایه بگذاری

    ســوخـــــته ای
    بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم
    ای تماشایی ترین مخلوق خاكی در زمین! آسمانی میشوم وقتی نگاهت میكنم.
    عشقم مریم پرسید چقدر مرا دوست داری ؟

    سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...

    گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ...

    عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند .

    به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * .

    به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...

    به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * .

    به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو . در زیر باران قدم میزنم . عاشق بارانم . . .

    به عشق آمدن باران و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم * .
    به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم و با تمام وجودم میگویم
    دوستت دارم مریم نازم
    آدم وقتی یه حس ناب و تکرار نشدنی رو............با یک نفر تجربه میکنه

    دیگه او حس رو با کسی دیگه نمیتونه تجربه کنه.........

    بعضی حس ها ناب و خاصند...........مثل بعضی آدم ها!!!!!!!!!! ...........
    بیماری مهلکیه
    دلتنگیهای بعد هر مراسم جشن
    بغض های وسط مهمونی های شاد
    ..آبروریزیه وقتی همه دستتو میکشن که تو هم بری و باهاشون برقصی ..ولی عین غریبه ها فقط یه گوشه وایسی و زل بزنی بهشون و هیچ دلیلی نتونی پیدا کنی که تو هم خوش بگذرونی
    خیلی سخته..وسط اون جیغای از ته دلشون تو فقط بارها و بارها از درون بشکنی و با خودت بگی حق من نیست که انقد تنها باشم
    تكيه به شونه هام نكن من از تو افتاده ترم

    ما كه به هم نمي رسيم بسه ديگه بزاربرم

    كي گفته بود به جرم عشق يه عمري پرپرت كنم

    حيف تو نيست كنج قفس چادر غم سرت كنم

    من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه ها

    نه برده ي حلقه به گوش نه ناجي فرشته ها

    من عاشقم همينو بس

    غصه نداره بي كسيم

    قشنگيه قسمت ماست

    كه ما به هم نمي رسيم
    اینجا همه خوبند خیالت راحت

    من مانده ام و چهارتا هم صحبت

    این گوشه نشسته ایم ودلتنگ تو ایم...

    من عشق خدا عقربه های ساعت!!!
    مسافرترین آدم دنیا

    هم دست خطی می خواهد

    که بنویسد برایش

    ” زود برگرد “

    طاقت دوری ات را ندارم!!!
    روزگار غریبی است دهقان فداکار پیر شده

    چوپان دروغگو عزیز شده

    شنگول و منگول گرگ شده

    کوکب خانم دیگه حوصله مهمونی نداره

    کبری تصمیم گرفته دماغش رو عمل کنه

    زاغ و روباه دستشون تو یه کاسه است

    حسنک گوسفنداش رو ول کرده تو یه شرکت آبدارچی شده و کم کم لیسانسش رو میگیره تا مدیر شرکت بشه

    آرش کمانگیر معتاد شده

    شیرین ، خسرو و فرهاد رو پیچونده با دوست پسرش رفته مسافرت

    رستم اسبش رو فروخته و موتور خریده و با اسفندیار میرن کیف قاپی.

    دیروز، پینوکیو آدم شد ولی امروز، آدمها پینوکیـو!

    من از عاقبت مادربزرگ می ترسم اگر فردا ، شنل قرمزی گرگ شه



    واقعا چه بر سر ما اومده؟
    هـــزار فـصــل دفــتـر شـعـرم به رنگ پاییز است

    و ســـوز بـــاد جـــدایـــی در آن غــزلـریز است

    هنــوز بــوی تـــو دارد هـــوای شــعــر و غـــزل

    خوشـا که شعـر تو هـمـچون شکـوفه نوخیز است

    خوش است خاطرات بهار و خوش است یاد نگار

    ولــی نــوای شـعـر خـزان چقـدر غم انگـیز است

    بـه خـاک پـاک تو, این بخت, سپـرده دانه ی دل

    دوبــاره منتــظر «هـا! جــوانه! برخیز!» است

    اگرچــه بخــت, با تبــرش زد هـزار ضـربه به دل

    هنــوز بـا دل مــن دشــمنی ز کـیــنه لبـریز است

    ببـــار ابـــر مـحـــبت بــه دل کـــه ســوز خــزان

    شـراره ای زده بــر مــن کـه شـعـله اش تیـز است

    بـهــــار مـــن! بــپــذیــرم بــه شــعـر پـایـیــزی

    غــزل غـــزل بــه فــدایت اگـرچــه ناچـیز است
    هیچوقت نفهمیدم چه رازیست میان دلــم و دسـتم...!

    كه هرچه را دلم خواست از دستم رفت
    کاش میدانستی ...

    پشت احساس ترک خورده ی من ؛چه غمی پنهان است!

    من فدای تو شنیدم که دلتنگ شدی برای این دل ...

    من بمیرم که کسی می گوید

    چشم زیبای تو هم گاه غروب ؛

    گوهر اشک به دامان صدف میریزد...!

    وهمان خنده که هرشب به دلم قصه ی لالایی بود !

    دیگر از سردی غمها به لبت می ماسد؛

    تو که می دانی از پس فاجعه ی رفتن خویش ٰ؛

    سهــــم تقدیرم را ...

    شاید هم یک روزی ؛

    قصه ی عشق فراموشت شد

    اما من به تو دل نسپردم که اگر حادثه ای پیش آمد...!

    زدلت باز بگیرم آن را

    اگر ازکوچه ی ما رفته رویای صدایت به خموشی امشب ؛

    باز از عمق دلم هر شب و روز ؛

    به مسیر تو و راه سفرت می نگرم ...!

    شاید آهنگ خداحافظ ما ؛

    به سلامی دگر از غنچه ی لبهای تو

    خاموش شود ...

    به امید آنروز ...!
    عشق را
    نه در افسانه های کهن
    نه در لیلی و مجنون
    پیدا نخواهی کرد
    بیا تا برایت عشق را
    معنی کنم
    ساده ی ساده
    بدون ردیف و قافیه
    عشق یعنی
    در میان میلیاردها آدم
    فرصت گفتن نام تو
    با پسوند عزیزم
    به من رسیده باشد...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا