اتفاقا من الان اینقد سرحالم که خدا میدونه

هوا اینورم انقد سرده که من یخ های داخل سلول هامو وقتی میرم بیرون احساس میکنم
امروز رفته بودم بیرون
سورتم یخ زده بود
دستمو گذاشتم رو سورتم
اون جاهایی که انقشتم گرم کرده بود یخاش آب شده بود خون جریان پیدا کرده بود طوری شده بود انگار دو تا کشیده مشتی خوردم

