vahid_007_006
پسندها
1,057

ارسال های پروفایل ارسال ها درباره

  • سلام وحید. خوبی؟! من خوبم مرسی!

    خو تو چشاتو درویش کن! :D
    اها...اخه ادم میترسه تو خوابگاه نتونی با بقیه کنار بیایو راحت باشی...مخصوصا دخترا که اخلاقای خاص زیاد دارن بعضی هاشون...من برم ناهارو اماده کنم...یکی دو ساعت دیگه دوباره میام..بخشید...:gol:
    خوابگاه سخت نیست؟؟؟ اخه من دو سالیم که مشهد بودم خونه خواهرم بودم...
    سلاااااااااام...صبح؟؟؟ الان وقته ناهاره فک کنم:biggrin:
    :biggrin:....احساس میکنم این صحنرو یه جایی دیده بودم شاید تو خواب:surprised:
    نخیر خیلیم بامزس:razz:..:D

    5ساعت راهه از اونجا تا گرگان....
    اخجون برم بابلسر دیگه هی میپیچونم میرم گرگان پیشه شوهر جونم:D
    من میرم دوست جان...یه مقدار چشام درد گرفته...تا فردا باااااااااااااااااااااای...مراقبه خودت باش:)
    بابا مردونگیت تو حلقم... دی

    ولی جدی میگم خیلی با معرفتی...

    بضیا ک شب و روز باشون میحرفیدم یه دونه پیامم بم نداده بودن...

    دمت گرمممممممم
    اخه خودم متوجه نمیشم تند غذا میخورم..از اون دو سالی که تو مشهد بودم اینجوری شد همه دوروبریام تند تند غذا میخوردن منم اینجوری شدم:D
    راست میگی 2دقیقه شد؟؟:surprised:...عجب سرعتی دارم من تو خوردن...:D...فک کنم هیچکدوم از لقمه هارو نمیجوم همرو درسته میفرستم پایین از گلوم:D
    ای بابا...بخدا سیر شدم...چقد مگه باید غذا بخورم..نا سلامتی میخوایم عروس بشیم باید هیکلمون قشنگ باشه:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا