TINA ARCHI
پسندها
633

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام چطوری؟
    می بینم که داری تو مشاعره راه می افتی
    نگاه کن چه جوری اسکولمون کردی؟حالا من چی کار کنم؟!!!
    پس من برم این عمم تو یاهو ان شده با بابا در مورد کارا داداشم کار داره...
    فعلا بای دوستم....
    باشه....!!!از فردا ولی من که می دونم صبح عیل طلوع این یارو تاسیساته بعدم اون بانی می زنه تو حالمون که....تازه بعد عزیز خانی....خدایا...
    مثل تاریخ معاصره!!من یه 10-15 صفحه اولشو خووندم کلا چون اون موقع از این موضوعا خوشم می یومد با کتاب حال کردم اما خوب چون بعضی جاهاشو نمی فهمیدم بی خیالش شدم فک کنم ترم 2 بود..
    نه بابا کلی خوشحال شدم که این قدم که فک می کردم غیر مفید نبودم تو این دو سال!!!
    خوب پس از فردا با کلی هدف به پیش.....!!!(البته یادم میوفته فردا چه کلاسایی داریم حالم گرفته می شه!!!نمی شه از شنبه شروع کنیم مامان جون؟؟!!)
    اهان یکم بعضی وقتا یهو جو یه چیز می گیردت و بعد کاملا ولش می کنی...مثلا مگه تو قرار نبود واسه ارشد بخوونی یا قرار نبود باهم زبان ارشدمونا توپ کنیم یا....یعنی یهویی سفت و سخت به یه چیزی می چسبی و بعد کلهم بی خیالش می شی...
    ای ول..کلی خوشحال شدم حداقل یکم مفید بودم!!!:smile:
    اما نه نگاه کن می دونی مشکل من با خودم چیه ....یه جورایی حس میکنم هیچی حالیم نیست و حتی فیگور این که حالیم هستم نمی توونم بگیرم!!!:biggrin:میفهمی چی میگم؟؟مثل بعضیا!!!یه جورایی بعضی وقتام حس می کنم انگار اصلا به درد این رشته نمی خورم...:surprised:با اینکه عاشقشم...اخه چه هدفی وقتی فقط مثل یه رویا می مونه و توی دو سال از بهترین لحظات زندگیت اندازه دو تا قدم خشک و حالیم به طرفش بر نداشتی؟؟!!!
    اقا هر چی فک می کنم در مورد تو هیچی به فکرم نمی رسه بگمم که اصلا با اون حرفت که می گی مثل من احساس ادما واست مهم نیست موافق نیستم ...توئم حالا پرو نشی ولی به نظرم خیلی ادم مهربون و کر را بندازی هستی ...مطمئن باش از رو پاچه خواری نمی گم...
    وایسا فک کنم....البته من که گفتم ولی دارم دنبال یه ویژگی بد می گردم...
    خوب فک می کنم همه همین جورن!!!!
    فک نکنما!!!اخه من یکم با خودم تازگی ها خیلی مشکل دارم فک می کنم زندگیم به پوچی کشیده شده!!!جدا می گم...تازگی ها خیلی زمان صرف می کنم تا این موضوعو واسه خودم حل کنم....یعنی الان به نظر خودم بین هم سن و سالام اصلا ادم موفقی نیستم ....و تازگی ها اصلا با خودم حال نمی کنم ..البته فک کنم این احساس هممونه توی این دوره و این دانشگاه..
    باشه از امشب سعی میکنم یکم ادم با احساس تری بشم!!
    خوب می گم که هنوز یه جورایی خصوصیات قبلیم مونده!!!مثل همین هیس هیس...ابرومون رفت که می کنم(البته بعضی جاها خداییش لازمه ها!!)
    اره من کلا یکم بی احساسم نسبت به ادما...یعنی خیلی به کسی وابسته نمیشم و سعی نمی کنم درکش کنم بین خودمون باشه حالا اما فک میکنم کارای مهم تری هست که یه ادم می توونه بکنه!!!!همم بهم می گن خیلی بی احساسی حتی خونواده!!!!
    راستی یه چیز دیگه هم بگم ...اون جوریم که تو فک می کنی خیلی مرتب منظم به برنامم عمل نمی کنم یعنی خیلی وقتا می شه که زیر ش می زنم...
    جدا؟؟!!خودم خیلی دوست دارم این طوری باشم!!!یعنی شاید خیلی قبلترا خیلی ادمی بودم که حرف و تایید همه واسم مهم بود و همیشه فک می کردم حالا فلانی در مورد من چی فک می کنه؟!!اما از یه زمانی دیدم ذهنم فقط شده یه صحنه از اینکه فلانی چی گفت فلانی چی کار کرد فلانی در مورد من چی فک می کنه این شد که تصمیم گرفتم کلا بیخیال مردم بشم...اما نمی دونستم موفق شدم!!!البته منظورت این نیست که یه جورایی بقیه و احساسشون کلا برام مهم نیست که؟؟این جوری یه جورایی ادم از اونایی می شه که فقط به فکر خودشه...هان؟
    نه همین حالا بگو.....می خوام امشب خودمو اصلاح کنم!!!!
    نه بابا اونم موافق بود که خودشو دست کم می گیره....همچین چیز بدی هم نگفتیم...نکنه از خرخون من بدش اومد؟؟!!!
    این چه ربطی به زرنگی داره؟؟!!نه جان من این همه نظرت بود؟؟خیلی دوس داشتم همه نظرشونو بگن ...حداقل تو کامل بگو....خیالتم تخت اصلا ناراحت نمشم و دیگم نمی گم که چی گفتی پس راحت باش ...کامل بگو از چیه من لجت می گیره یا چه جنبه ای از شخصیتمو دوس نداری...
    سلام ..کجایی دخترم؟؟بسکی این ریحانه دادمون خوردیم الان فقط احساس ترکیدن دارم دیدم کار دیگه ای نمی توونم بکنم گفتم بیام اینجا...
    سلام....!!!درس چیه؟؟!! خوونه مادر بزرگم بودم ...فردا هم عموم اینا میان خوونمون....همون پسر عمو کوچولوئم......خیلی بامزه شده....
    تو چی کارا می کنی ؟ برو تنظیم شرایطتو بخوون بچه!! دیشب که نتوونستی کاری کنی شاید 4شنبه یه فرجی شد این مامانت به ارزوش رسید....
    از "میم"
    من چه در پای تو ریزم تا پستد تو بود
    سرو جان را نتوان گفت که مقداری هست
    ای مست شبرو کیستی؟ آیا مه من نیستی؟
    گر نیستی پس چیستی؟:lol: ای همدم تنهای دل [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا