گاهی قلبت آنقدر آهسته می زند ، که فکر می کنی حتی از چرخش عقربه ها هم جا مانده است !
آن قدر خسته ای که نمی دانی تا کدام دقیقه و ثانیه دیگر ، دوام خواهی آورد !
ولی انگار زمان عجول ، فهمیده که تو جا ماندی و برای چند لحظه که شده ، درنگ می کند و نفس هایش را شمرده شمرده می کشد !
تیک تاک هایش را آنقدر طولانی می کند تا بلند شوی .
تا دست بر کمر عقیده بگذاری و بگویی :
" یا مقلب القلوب و الابصار ، یا مدیر اللیل و النهار " .
عقربه های قلبم را با دقیقه دقیقه ذکر نامت و ثانیه ثانیه یاد بزرگی ات کوک کن !
آن قدر خسته ای که نمی دانی تا کدام دقیقه و ثانیه دیگر ، دوام خواهی آورد !
ولی انگار زمان عجول ، فهمیده که تو جا ماندی و برای چند لحظه که شده ، درنگ می کند و نفس هایش را شمرده شمرده می کشد !
تیک تاک هایش را آنقدر طولانی می کند تا بلند شوی .
تا دست بر کمر عقیده بگذاری و بگویی :
" یا مقلب القلوب و الابصار ، یا مدیر اللیل و النهار " .
عقربه های قلبم را با دقیقه دقیقه ذکر نامت و ثانیه ثانیه یاد بزرگی ات کوک کن !