چي ديگه تكرار نميشه عزيز...من منتظر نوشته هاي قشنگت هستم ...
دیروز ما زندگی را به بازی گرفتیم .......
امروز او مارا..........
فردا؟.....
شايد فردا زماني باشد كه ديگر اسباب بازيهايمان را
در گنجه خاطراتمان بگذاريم و
بال انديشه هايمان را تا اوج آسمانهاي حقيقتي ناخواسته
بگشاييم...