shahram_anvar
پسندها
1,365

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یه سری با بابام تو ماشین بودیم
    بعد ۲ تا خارجی اومدن سوار ماشین شدن
    من به بابام گفتم ازشون بپرس ببینیم اهل کجان؟
    بابام خیلی با اعتماد به نفس بهشون گفت: ?made in
    خارجیا :surprised:
    من:sweatdrop:
    بابام:)
    بزرگترین خوشبختی این است که
    خداوند آنقدر عزیزت بدارد
    که وجودت آرامش بخش دیگران باشد
    کوفته هاهاها ..
    باشه برو ب سلامت .....
    جایی نری واسه من کار درست کنی :biggrin:
    اره دکتر خصوصی شهرام شدم :biggrin: امری داشتین در خدمتم
    خو احوالتو پرسیدم چ ربطی ب روزمرگی داشت کچل :cry:
    فقط کمی متورم شده و درد دارم.بزرگوار خیلی دوست داشتم بیشر میحرفیدیم ولی برا فردا باید یه کاری را آماده میکردم فراموش کردم.با اجازتون من میرم...شبتون قشنگ:gol:
    و اما ادامه داستان:
    درسته من حق ندارم دعوا کنم چون تعهد دادم.. ولی طرف قیافه حق به جانب گرفته بجای معذرت خواهی و از روی عصبانیت میگه برو دنبال کارت... منم گفتم باشه میرم هر وقت گفتی آقا ببخشید... یهو خشن شد از منم کوتاهتر بود تا امد عکس العمل نشان بده با مشت زدم تو گوشش... چون سعی میکنم تو صورت نزنم خیلی خطر داره... هیچی گیج شد. اونایی که باهاش بودن این حرکت و دیدن جلو نیامدن... من به هیچ عنوان اهل دعوا نیستم.
    دادا قضیه از این قرار بید;)
    دیروز یه آدم روانی با یکی دعواش شده.. افتاده دنبالش..منم داشتم تو راه خودم میرفتم...یهو دیدم یه چیزی محکم خورد به زانوم:(دیدم بله چوب طرف بوده.. منم از کوره در رفتم زدم نفلش کردم... آخه بوکسوری گفتن:neutral::d
    همیشـــه نمـــی شود خود را به بیــخیـــالـــی زد و گفـــت:

    تنهــــا آمده ام ؛تنهــــا مـــیروم...

    یکــ وقــت هـایـــی شایــد حتـــــی برای ساعتــــی یا دقیــــقه ای ؛

    کـم مـی آوری...

    دل وامانــــده ات یـکــ نفــر را مـــــی خواهــد

    که تا بینهــــــــایـــت عاشقانه دوستــــَش بداری...!!!
    سلام
    بله ممنون
    شما چی؟الان پر انرژی شدین؟فول فولین؟
    خوشحال شدم که زودتر برگشتین:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا