شبنم! ( میخواستم اینو بزرگ بنویسم، بعد دیدم که تو پیج تو همه چی خود به خود بزرگ میشه! :| )
اونشب وایمکسم قاط زد...، نشد شب بخیر بگم
البته میدونم منو میبخشی چون خیلی دوسم داری ...
مامی...بهش تقاضای دوستی دادم...قبول کرد..اومد ژروفمو که قشنگ چک کرد...فضولی کرد..حسابی...
بعد اینکه من بابت دوستی ازش تشکر کردم...حذفم کرد.... و علتش هم نگفت..حتی
.
زبانم گفت: بیا یه ساندویچ بخوریم.
مغزم گفت: بیا یه کتاب خوب بخوانیم.
چشم هایم گفتند: بیا یه چرتی بزنیم.
پاهایم گفتند: بیا یه قدمی بزنیم.
پشت ام گفت: بیا با ماشین یه دوری بزنیم.
باسن ام گفت: فکر کنم بهتر است من همین جا بشینم تا شما تصمیمتان را بگیرید.
شل سیلور استاین