SH.Aghighi
پسندها
1,413

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مگه كار ميكني شما؟ هنوز با ماشين اينور اونور ميري؟
    سلام دوست من. منون خوبم. خواهش ميكنم. قابل نداشتن. چه خبر؟


    خدای من “بهشتی ” دارد، نزدیک ، زیبا ، بزرگ
    و به گمانم “دوزخی ” دارد ، کوچک، بعید
    و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را
    گاهی به بهانه یک دعا . . .:gol:
    فروش سوسک در خودپرداز
    یک تجربه منحصر به فرد در این هتل
    اسرار شگفت انگیز از تابوتهای آویزان مردم "بو" در جنوب چین
    سلام. خوبم ممنون. اين چه حرفيه؟!! از تاپيكاتون لذت مي برم. همين. كاري نكردم كه.
    چه خبر؟
    خیلی دوست دارم هنرمندی یک دختر رو تو عرصه موزیک ببینم.
    تو این زمینه شدید طرفدارشونم.
    حتی خودمم اول کارم رو اهنگسازیش به یه خانوم دادم.

    صدای خوندن هم داری؟یا اصلا امتحانش کردی؟
    سلام دوستم این تاپیکتون عکسی نداره اگه عکسش از دسترس خارج شده درستش کنید ن اینکه خب ذف بشه!

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/483449-با-پوشیدن-این-رنگ-لباس،-محبوب-دیگران-می-شوید
    اگه تاپيكي زديد و افتخار داديد كه منم نگاشون كنم خوشحال ميشم واسم بذاريدش تو پروفم. مرسي دوست عزيزم.
    سلام خوبم ممنون. كدوم تاپيك. اين چع حرفيه. كاش قفلش نكرده بودن. اگه ميدونستم شما ميخواين بزارين من نميزاشتم. من شرمندتون شدم. بايد ببخشيد. :gol::gol::gol:
    قطره؛ دلش دريا مي خواست
    خيلي وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود
    هر بار خدا مي گفت : “از قطره تا دريا راهيست طولاني، راهي از رنج و عشق و صبوري، هر قطره را لياقت دريا نيست! “
    قطره عبور کرد و گذشت
    قطره پشت سر گذاشت
    قطره ايستاد و منجمد شد
    قطره روان شد و راه افتاد
    قطره از دست داد و به آسمان رفت
    و قطره؛ هر بار چيزي از رنج و عشق و صبوري آموخت
    تا روزي که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دريا شدن!
    خدا قطره را به دريا رساند
    قطره طعم دريا را چشيد
    طعم دريا شدن را
    اما؛ روزي ديگر قطره به خدا گفت: از دريا بزرگ تر هم هست؟
    خدا گفت : هست!
    قطره گفت : پس من آن را مي خواهم
    بزرگ ترين را، و بي نهايت را !
    پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اينجا بي نهايت است!
    و آدم عاشق بود، دنبال کلمه اي مي گشت تا عشق را درون آن بريزد
    اما هيچ کلمه اي توان سنگيني عشق را نداشت
    آدم همه ي عشقش را درون يک قطره ريخت
    قطره از قلب عاشق عبور کرد!
    و وقتي که قطره از چشم عاشق چکيد. خدا گفت :
    “حالا تو بي نهايتي، زيرا که عکس من در اشــک عــاشق است! “
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا