خیلی چیزا میشه ولی احتمالش بیشتر که چیزی نباشه....
الان اشک تو چشمام جمع شد وقتی این عوطفت بین مادر و دختر رو میبینم(اشک تمساح)!!
ای بابا این حاجی گل ما هم پتانسیلش رو داره!
پ.ن: منم هیچ وقت دایی نمیشم!
واسهههههههههه من چشم غره نرووووووووووووو این 1000 بار واسه یکی دیگه برو!!
ای بابا تو هم با اون نی نی کی میخواد بزرگ بشه بابا !!
شیدا جون این رد و بدل احساساتتون من و تحت تاثیر قرار داده!!
پ.ن: ارررررررررررررررررررررررر من مامانم رو می خوام!!
من یدونه خواهر بزرگ واقعی دارم برای 10پشتم بسه!!
البته الان رفته تهران.اونجا زندگی می کنه.یعنی مزدوج شده!!
3ساله...
خوب حالا بگو به کی می خوای دیگه محبت نکنی؟
بچه های باشگاه؟
من؟
سهیل؟
یوزا(میلاد)؟
فوروغ؟
حاج مرتضی؟
شارلین؟
نه...پس اونموقع واقعهاً مادر بزرگی خواهر!
چون من متولد 26.7.1368 اَم!!
کلاً 5ماه با هم اختلاف داریم؟!
ولی از اصل مطلب دور نشیم بهتره.بگو چی ته دلت رسوخ کرده؟