دل کندن از تو سخت بود اما تو رفتی آسون
از رفتن تو دلبر دلم شده نیمه جون
هیچ چی نمونده از من جز یه نگاه غمگین
تو سینه ی سرد من مونده یه بغض سنگین
بر روی صورت من مشخص خستگی
خسته از این همه درد تنهایی و بی کسی
سر می کنم روزامو تو تاریکی و ظلمت
به دنیای پر از غم داد و هوار و لعنت
حالا تو رفتی و من موندم تو اینجا بی تو
نشد برم سراغ یه عشق تازه و نو
اما ته دل من هنوز یه جایی داری
از اون بالا می گفتی تو داری کم می یاری
از اون جا تو چشماتو به چشمونم می دوختی
بد جوری کم آوردم آره تو راست می گفتی
این سر نوشت من بود تا که بری تو آسون
از رفتنت دل من این جا بشه نیمه جون
چی به روزم آوردی با رفتنت از این جا
رفتی نگفتی من هم تنها می شم تو دنیا
تو این جا روزی صد بار می میرمو می سوزم
چه سرنوشتی داشتم خدا می دونه و من