دلم خون بوده..تازه اون موقع چقد گفتم بیا موهاتو بدرستم دو روز دیگه میگه من بجه بودم تو چرا نبستی ..بعد رفت به محسن گفت آره کوچیک که بودیم پسر همساه به دردونه گیره داده بود من دیدم ولی دردونه گفته به داداش نگیا....کلی ترکیده بودیم..بعد مثلا اون جلف غیرتی شده بود کسی نبود جمعش کنه..که بیسان هم خودش در رفت...