اله باهاس تلفنی صحفت نکلدم ولی اون سفه برام اس ام اسی توضیح داد دخمل بسیجیه ترم سه پزشکی مثل اینکه کارشم شبکاری داری
جالبترسم اینجاست که یه دوست پسر داشته طلبه بوده الان بهش جواب نمیده پسرم اومده به این گفته این با من دوست بود باهم رفتیم بیرون باهم عسک دالیم

داادس اونوخت مالو بنون هیسکدوم از اینکالارو نکردیم میسیم بد چون چادر سر نمیکنیم از ترس نمیتونیم با همکالمون بریم بیرون سه برسیه دوست پشل ولی اونا چون چادل سرمیکنن بسیجین هیسکی حتی بهسون سک نمیتونن وقتی اینالو میگفت شاخم دراومد گفتم خداها هزال بار سکرت واقعا ادم باید باطنس خوب باسه نه ظاهرس
منم بهس گفتم به گذشتش کار نداسته باس به عقایدش و به باورهاش به تصمیماییی که برای اینده داره بیستر توجه کنه وارزوی کردم که هرسی خیره براس اتفاق بیفته