S
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آن برتر
    به کنار تپه شب رسید.
    با طنین روشن پایش آیینه فضا شکست.
    دستم را در تاریکی اندوه بالا بردم
    و کهکشان تهی تنهایی را نشان دادم،
    شهاب نگاهش مرده بود.
    غبار کاروان ها را نشان دادم
    و تابش بیراهه ها
    و بیکران ریگستان سکوت را،
    و او
    پیکره خاموشی بود.
    لالایی اندوهی بر ما وزید.
    تراوش سیاه نگاهش با زمزمه سبز علف ها آمیخت.
    و ناگاه
    از آتش لب هایش جرقه لبخندی پرید.
    در ته چشمانش، تپه شب فرو ریخت.
    و من،
    در شکوه تماشا فراموشی صدا بودم.
    سلام دوستان
    من خيلي فوري به كمك نياز دارم
    بايد يه اتاق خواب طراحي كنم-يه اتاق خواب مجهز كه همه امكانات رو داشته باشه
    لطفا در اين مورد هر كمكي كه ميتونيد دريغ نكنيد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا