reyhanu
پسندها
260

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یه روز یکی واسم تعریف میکرد تو اتوبوس نشسته بود دید یه دختره ناز و خوشگل 9 ساله با حجابی کامل و چادری عربی اومد و رفت ته اتوبوس کنار یک خانم دیگه که از لحاظ حجاب زیاد بندش نبود نشست.خانووومه که از شدت گرما روسریه تقریبا نداشتشو باز کرده بود و خودش رو باد میزد به دختره نگاه میکرد و هیچی نمیگفت.آخر دیگه نتونس دووم بیاره و گفت دختر جون تو این گرما چه خودت رو پوشوندی نمیپزی؟دختر کوچولو که دیگه میخواست پیاده بشه روسریشو سفت کرد و گفت چرا خیلی گرمه ولی آتیش جهنم از اینم گرمتره.زنه وقتی شنید بدجوری رفت تو فکر.......
    گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

    و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

    تا بیاید از راه

    از خم پیچک نیلوفرها

    روی موهای سرت بنشیند

    یا که از قطره آب کف دستت بخورد

    گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ..
    بزرگیت رومیرسونم توام سلام ما رو به رضا و دوتا وروجکا برسون اما من همچنان دارم فکر میکنم اون کره خره کیه که میخواد 20 سال دیگه بچه امون رو گول بزنه
    لیلا من رفتم برای خودم وخانوادم دعا کن حالا که پروه ایه دست جمعی ازت میخوام فعلا در پناه خدا حق نگهدارت
    لیلا من بابا اومده برمن نهار و نماز میدونم حال تو رو ریختم به هم متاسفم ببخشید قول دیگه تکرار نشه شرمندتم
    توام برو ابی بزن دست و صورتت بعد هم برو کمی نماز بخون دعا یادت نرههههههههه ها باشه کاری نداری؟
    اه به خند دیگه گریه نکنی؟
    جون من
    لیلا تو اف بی یه پست گذاشتم خانوما شماره تلفنشون رو بذارن تا سحر بیدارشون کنم
    اگه بدونی چقدر استقبال شده
    ببین من دیونه ام جدی نگیر
    لیلا ببخشید اشکت رو در آوردم معذرت میخوامممممممممممممم اصلا غلط کردم به خدا هدست رو از گوشم در اوردم جون من گریه نکن فردا جواب رضا رو چی بدم
    خدا رحمت کنه پروین اعتصامی رو
    محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
    مست گفت: اي دوست, اين پيراهن است, افسار نيست

    گفت: مستي, زآن سبب افتان و خيزان مى روي
    گفت: جرم راه رفتن نيست, ره هموار نيست

    گفت, مى بايد تو را تا خانه قاضي برم
    گفت: رو صبح آي, قاضي نيمه شب بيدار نيست

    گفت: نزديك است والي را سراي, آنجا شويم
    گفت: والي از كجا در خانه خّمار نيست

    گفت: تا داروغه را گوييم, در مسجد بخواب
    گفت: مسجد خوابگاه مردم بدكار نيست

    گفت: ديناري بده پنهان و خود را وارهان
    گفت: كار شرع,‌كار درهم و دينار نيست

    گفت: از بهر غرامت,‌جامه‌ات بيرون كنم
    گفت: پوسيده است, جز نقشي ز پود و تار نيست

    گفت: آگه نيستي كز سر درافتادت كلاه
    گفت: در سر عقل بايد, بى كلاهي عار نيست

    گفت: مىبسيار خوردي زآن چنين بى خود شدي
    گفت: اي بيهوده گو, حرف كم و بسيار نيست

    گفت: بايد حد زند هشيار مردم, مست را
    گفت: هشياري بيار, اينجا كسي هشيار نيست
    میدونی من یه ادم افراطی ام تو زندگی دوست داشتم خیلی چیزا رو امتحان کنم اما از اونجایی که خودم رو میسانسم که یه بار نیست امتحان نکردم
    نمیدونم دیونه چیه اما هر چی هست اون از من دیونه تره که نمیتونه دل بکنه
    این اولین شعری بود که دادم به ارزو خیلی دوست داشتن خوندن بلد بودم اینو براش میخوندم البته خودم با پیانو یا گیتار میزدم براش
    یه نفَس دور از تو بودن...واسه من ماهی و سالی

    با یه عکس و چَن تا نامه...پُر نمی شه جای خالی

    میونِ بود و نبودت...جای خالیتو حساب کُن

    وقتِ اومدن تمومه...ثانیه ها رو جواب کُن

    یه عالم فرقه میونِ...از جدایی دق آوردن

    تا با دستای قشنگت...تو خودِ عاشقی مُردن

    چشممو به گریه بنداز...فک نکن تو عشق فقیرم

    ضربِ تو ضربه ی ساعت...زنده می شم و می میرم

    قلبمو به غصه بشکن...نگاه کن یه تیکه پارَم

    من به غیر از خواستن تو...رو لَبم حرفی ندارم
    همين كه الانم سر پا وايسادم از يا علي گفتنمه..
    دارم از زندگیت میرم

    با قلبی خسته و زخمی
    تو جای خالی عشقو
    به این زودی نمی فهمی
    نگاهت محو چشمامه
    تو افکار خودت غرقی
    در و دیوار این خونه
    ندارن با خودت فرقی
    همیشه قصه این بوده
    که تسکین غمت باشم
    مگه حوای من بودی
    که حالا آدمت باشم
    ♫♫♫
    ♫♫♫
    چنان سرگرم رویاتی که رویامو نمی بینی
    فقط وقتی منو میخوای که بی اندازه غمگینی
    به رویای تو تن دادم خودم رویامو گم کردم
    دارم دنبال آغوشی برای گریه میگردم
    ببین حالا پره دردم
    ♫♫
    همیشه قصه این بوده
    که تسکین غمت باشم
    مگه حوای من بودی
    که حالا آدمت باشم
    منم بهت گفتم اومدم جواب نگرفتم لامصب دیگه نصبت به پولی که میگیرن خدمات نمیدن
    مرسي...;)
    بهله با دل گرميايي كه آبجيم بم ميده مگه ميشه نتونم..
    لیلا ببخشید من الان دارم آهنگ گوش میدم اصلا تو دنیایی دیگه ای سیر میکنم فقط تایپ میکنم اختیار تایپم دست درونمه
    لیلا تا حالا به این فکر کردی که خودت رو دار بزنی اون حس رو تجربه کردی لامصب سخته خیلی سخته نه که بخوام این کارو کنم من هیچ وقت این کارو نمیکنم اما یه روزی خودم رو جایی بابایی یکی از دوستام گاشتم که این کارو کرده میخواستم تجربه اون لحظه اش رو حس کنم واقعا دردناکه
    من برای همه همین احساس رو دارم یعنی اینجوری فکر میکنم فقط دلم میسوزه اگه روزی پدر و مادرم برن چون میدونم خیلی سختی کشیدن
    مرسي
    خوبم
    دنبال كارو بار مدرك بودم
    خيلي خسته ام..
    زیاد شهرام شب پره گوش نمیدم اما حس میکنم از اونجا هم که میخونم هنوز بویی ایران رو میده آدمیه که سبکش بعد از 40 سال تغییر نکرده
    زخم شمشیر رفیق درمون نمیشه
    عشق عاشق تو چشاش پنهون نمیشه
    قلب من شیشه دل یارم یه سنگه
    بوسه ی سنگ با طعم شیشه نمیشه
    حرف اون حرف دله اما دو رنگه
    صورتش گله ولی قلبش یه سنگه
    بس که بی محبت و نا مهربونه
    میرسه روزی تک و تنها بمونه
    میرم من از اینجا میرم
    من نمیخوام عاشق بمیرم
    حیف که وقتی بر میگردی خیلی پیرم
    هرچه گفتم عاشقم باور نکرده
    با یه بوسه حالمو بهتر نکرده
    کاشکی عاشق شه یه روزی تا بدونه
    با منه عاشق چه کارا که نکرده
    الهی با وفا بودش الهی
    الهی عاشق عاشق ما بودش الهی
    الهی سر براه بودش الهی
    الهی پیشم موندگار بودش الهی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا