اون دخمره اینجوری صدات می کرد بهررررررررررررررررررررررروز جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
داداشی به من می گن آبجی خانم ههههه
دادشی امستو فضولی نکردم ولی یه ذره کنجکاوی کردم یه حدسایی زدم امست چیه
روزی که شدی دادشم اون دخمره که جیگلت براش می میره به امس خودت صدات می کرد
بهت می گفت بهروز جان
داداشی همیشه از این نفرینا بکن حال بیایم
ای ول بابا دلت نیومد
نفرین به این قشنگی
داداشی بیا نفرینم کن
داداشی من می خوام نفرینم کنی
یالله داداشی نفرینم کن
زود باش من نفرین می خوام
داداشی یه شعر دیگه هم برام می گی
داداشی همیشه از این نفرینا بکن حال بیایم
ای ول بابا دلت نیومد
نفرین به این قشنگی
داداشی بیا نفرینم کن
داداشی من می خوام نفرینم کنی
یالله داداشی نفرینم کن
زود باش من نفرین می خوام
دادشی یه شعر دیگه هم برام می گی