نه اتفاقا من خیلیییییییییییی آرووومم ... اینجوری نگام نکن ... اینجا شیطنت به خرج میدم ... من شیطونی میکنم پر حرفی میکنم ولی با صدای آروم
... اصلا همه واسه همین دوستم دارن تو کلاس ... محبوبم بین همه ...
))))
ولی خب امروز دیگه بدجور دبیره بهم پیله شد ... تحویل پروژه داشتیم ... صبحشم به مامانم گفتم که منتظر باش امروز حتما بهت زنگ میزنن میگن دخترت دبیرشو به قتل رسونده !!!! :| انقدر که بدم میاد از این دبیره ... -______-
آبرومو میبره جلو همه ... این همه زحمت به خرج دادم کلی سلیقه پروژه مو ساختم بردم زد پاکش کرد گفت افتضاح بود !! :| حالا هیچی بهش نگفتم ... برگشته میگه مهشاد تو باز نشسته کردی خودتو از درس خوندن ؟؟ چرا انقدر تنبل شدی ؟؟ :|
منم برگشتم گفتم من همون مهشاد قبلم ... منتها چشم بصیرت میخواد که ببینه !! :|
ایششششششش .............
همچین با اخم نگاه کرد ...
یعنی من آخر یه بلایی یا سر خودم یا سر این میارم !! :|