توي اين اتاقه بخاري نيست يخيدم فعلا عزيزم
چقدرزیباست کسى رادوست بداریم
نه براى نیاز..
نه از روى اجبار..
و نه ازروى تنهایى.!
فقط برای اینکه
"ارزش دوست داشتن را دارد"
این پسرایی که میگن:
هر دختر دهه شصتی ای با آهنگ یه حلقه طلایی رقصیده،
اینا همونایی هستن که :
تو عروسیا با کاپشن چرم با آهنگ جونی جونُم
از خود بیخود میشدن و طول مسیر حیاط رو میلرزوندن
دختره به پسره زنگ میزنه
دختر : سلام کجایی عزیزم ؟
پسر : با بابام دارم میرم بانک پول بردارم برم ماشین بخرم تو کجایی ؟
دختر : من تو همین اتوبوسی که هستی هستم
میخواستم ببینم خودت بلیطتو میدی یا من حساب کنم واست !؟
پسر گفت :بشمار دخترک چشمانش را بست
و شروع کرد به شمردن :یک... دو... سه... چهار.....
پسرک رفت پنهان شود
آن طرفتردختردیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند،
برّه شد و با گرگ رفت
دخترک قصه هنوز می شمار
عاقا من نمیدونم چه حکمتیه هروقت که من گشنمه فرق یخچالمون با کمد، فقط چراغ توشه! حالا کافیه من مریض بشم اشتهام کور بشه، از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون در این گنجیده میشه؛ ماه رمضون که دیگه هیچی اصن واویلاست... یخچاله ما داریم?????
با همکارم رفتیم پیش مدیر برای درخواست مرخصی
همکارم :اقای مدیر من مرخصی میخوام بهم نمیدن
مدیر :برای چی مرخصی میخوای؟
همکارم :برای عروسی پسر باجناقم
مگه باجناقت چند سالشه که عروسی پسرشه؟
همکارم :باجناقم مثل شما پیره!
منو میگی داشتم زمین گاز میزدم
یکی از بزرگ ترین مشکلات من تو زندگی این بود که وقتی مهمون برامون میاد و من بعدش میخوام برم سلام کنم چطوری برم!
هی تا دم در میرم و یه حسی دوباره میگه برگرد
یه بار انقدر سرک کشیدم تو هال گودزیلاشون باهام دتی میکرد!!
زندگی کن و لبخند بزن بخاطر آنهایی که ازنفست آرام میگیرند، به امیدت زنده هستند و با یادت خاطره میسازند.
نمیدانم درزندگیت"بهترین" چگونه معنا میشود من همان بهترین را برایت آرزو میکنم.