onia$
پسندها
9,995

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تا توانی رفع غم از چهره ی غمناک کن



    در جهان گریاندن آسان است



    اشکی پاک کن
    کفرنامه دکتر شریعتی

    خدایا کفر نمی گویم

    پریشانم

    چه می خواهی تو از جانم !

    مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی



    خداوندا !

    اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

    لباس فقر پوشی

    غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی

    و شب ، آهسته و خسته

    تهی دست و زبان بسته

    به سوی خانه باز آیی

    زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟



    خداوندا !

    اگر در روز گرما خیز تابستان

    تنت بر سایه دیوار بگشایی

    لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری

    و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی

    و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد

    زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟



    خداوندا !

    اگر روزی بشر گردی

    زحال بندگانت با خبر گردی

    پشیمان می شوی از قصه خلقت

    از این بودن ، از این بدعت



    خداوندا تو مسئولی



    خداوندا !

    تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است

    چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
    اگر دیگران خوبی هاتو فراموش کردند

    تو خوب بودن رو فراموش نکن
    من نه عاشقم نه محتاج

    من نه عاشق بودم

    و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

    من خودم بودم و یک حس غریب

    که به صد عشق و هوس می ارزید

    من خودم بودم دستی که صداقت می کاشت

    گر چه در حسرت گندم پوسید

    من خودم بودم هر پنجره ای

    که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود

    و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود

    من نه عاشق بودم

    و نه دلداده به گیسوی بلند

    و نه آلوده به افکار پلید

    من به دنبال نگاهی بودم

    که مرا از پس دیوانگیم می فهمید

    آرزویم این بود

    دور اما چه قشنگ

    که روم تا در دروازه نور

    تا شوم چیره به شفافی صبح

    به خودم می گفتم

    تا دم پنجره ها راهی نیست

    من نمی دانستم

    که چه جرمی دارد

    دستهایی که تهیست

    و چرا بوی تعفن دارد

    گل پیری که به گلخانه نرست

    روزگاریست غریب

    تازگی می گویند

    که چه عیبی دارد

    که سگی چاق رود لای برنج

    من چه خوش بین بودم

    همه اش رویا بود

    و خدا می داند

    سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا