niki kiyani
پسندها
57

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خوب اين نشون ميده هر چي بگذره از عمر دخترا خولچلتر ميشن و خنگولتر البته با چاشني يخورده لوسسسسسسسس....

    دي
    برای انسان های بزرگ بن بستی وجود ندارد
    زیرا بر این باورند که
    یا راهی خواهم یافت
    یا راهی خواهم ساخت
    اونی که بیشتر عاشقه کمتر وفا میبینه..اونی که کمتر وفاداره بیشتر محبت میبینه....اینه اون دنیایی که همه عاشقشن
    پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
    تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
    عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
    یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم . . .
    خخخخخخخخخخخخخخ
    بابا خدایی ما خعلی اوضامون عالیه ...............:biggrin:
    عاقا من اعتراف میکنم همه دخدرا فرشتن، ما هم انسانیم
    دخدرا!
    چرا سجده رو نمیبینم؟ :D
    ما، نسل بوسه های خیابانی هستیم ،
    نسل خوابیدن با اس ام اس ،
    نسل درد و دل با غریبه های مجازی ،
    نسل غیرت روی خواهر ، روشنفکری روی دختر همسایه ،
    نسل لایک و پوک از روی قرض ،
    نسل کادو های یواشکی ،
    نسل خونه خالی و دعوت شام ،
    نسل پول ماهانه ی وی پی ان ،

    نسل صف و دعوا ،
    نسل هل ، توی مترو ،
    نسل مانتو های تنگ ،
    نسل " شینیون " زیر روسری ،

    نسل شرت " play boy " هنگام سجده ،
    نسل کارگران پیر مو رنگ کرده برای جوانی و پیشنهاد کار ،
    نسل شارژهای اینترنی ،
    نسل " copy , paste " ،
    نسل عکسای لختی در ساحل دوبی ،

    نسل جمله های کوروش و دکتر شریعتی ،
    نسل فتوشاپ ،
    نسل دفاع از فاحشه ها ،
    نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس ،

    یادمان باشد ، هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم ،
    بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر ،
    دنیای ما هم همین طوری بود !
    دختری پشت یک هزار تومانی نوشته بود پدر معتادم به خاطر همین پول یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد...خدایا چقدر میگیری که بگذاری شب اول قبر قبل از این که تو ازم سوال کنی من ازت بپرسم چرا...!!!
    آرزو میکنم توجیب لباست پول پیدا کنی، آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی ُ هیچ اسمی ازش نمیدونی رو یهو یجا پیدا کنی، آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن تو اتفاقی رد بشی ُ بشنوی، آرزو میکنم انقدر بخندی ُُ بخندی که از چشمات اشک بیاد ُ دستشوییت بگیره، آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره خوب داری یجا به مشامت بخوره، آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بیاری بالا ببینی یکی که دوسش داری داره خیلی عمیق با یه حس مثبت و لبخند رضایت نگاهت میکنه، آرزو میکنم یه چیزی که کوچیکه ولی فکر نمیکردی حالاحالاها داشته باشیش یا اتفاق بیوفته رو بدست بیاری. این آرزوها کوچیکن ولی خیلی لذت بخشن
    همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
    ی چیزای دیگه هم هست که باید به لیست اونا اضافه کنی که شئونات اسلامی اجازه نمیده تا بگم:D
    از گرگه میپرسن چرا حامله شدی؟ میگه رفتم خونه شنگول منگول باباشون هم بود گفتم منم مادرتون باباشون جدی گرفت.....
    مرسی... عالیم... یعنی از این بهتر نمیشم... یکی از بهترین روزای زندگیم....
    :biggrin:
    تو بیا تو حزب ما علاوه بر کیک و ساندیس... کلیپس هم میدیم:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا