والا صبح (بخونید ظهر!) ساعت 11 بیدار شدم و تا ساعت 1 داشتم با پشتیبانی سرو کله میزدم!
بعد اونم که تو پس لرزه و فشار روحی ناشی از این کار بودم!!!


ناهار و TV و . . .! دیگه! البته تلویزیون چیزی نداشت! عید سال قبل یه فیلمی داده بود : مردی به نام ایپ! خوشم اومده بود از فیلمه ضبطش کردم و بعد 1 سال دوباره چشم بهش افتاد . .! خیلی حال داد . . .
الانم که در خدمت شماییم . . .!
راستی الان هنوز بدنت درد میکنه یا بهتر شدی. . .!؟


