nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام به دوستان بینظیر نازنین:gol:
    امروز تولد منه :redface:
    دلم میخواد وقتی افتخار میدید و از صفحه من بازدید میکنید یا لطف میکنید برام پیام میگذارید اول دهنتون روشیرن کنید بعد برید:heart:



    بهتون یک نصیحت میکنم هیچ وقت به ادمی که به راحتی دروغ می گه اعتماد نکنید چون هرکسی یک ذاتی داره
    شاید بخاطر علاقه ذاتش رنگش عوض بشه اما این عوض شدن بنظر من ارزشی نداره
    ما ادم ها باید از ذات هم خوشمون بیاد نه همدیگرو بخاطر چیزی که دوست داریم باشیم دوست داشته باشیم
    در همین حد کافی است
    موفق باشی بابت عکس ها ممنون
    تورج
    نکته همینه که هر کسی یک ظرفیتی داره
    یکبار دوبار چند بار قراره که کلاس گذاشتن ادامه داشته باشه
    بعدم گذشت برای زمانی است که بین ادم ها بقول شما عشقی وجود داشته باشه ادم ها ممکنه نه تنها ببخشند بلکه کمک هم بکنند
    و در مورد اینکه آدمای دروغ میگند لاف میزند به نظر منم آدما نباید کلاس بگذارند اما شاید مثلا همون پارک جمشدیه را سهوا اشتباه کرده باشند یا حتی لباسهای مارکدار رودیده باشند ویا... اصلا بیاد یه جور دیگه نگاه کنیم ا ممکنه اون آدم کلاس بذاره دروغ بگه :surprised:و...اما وقتی به اشتباهش پی بردچی؟؟
    آدمای دوربرش نباید بهش فرصت بدند تا اشتباهشو جبران کنه؟;)
    نباید کمکش کنند که خطا نره
    سلام
    مطالب رو خوندم
    از همان موقع که تغیر می دادید خوندم یعنی همه رو خوندم
    چه سری اولی چه سری دوم و چه سری سوم
    و خیلی تعجب کردم چون شما طوری جواب می دید انگار دارید داستان می نویسید
    هی می نوشتید هی عوض می کردید
    باز عوض کردید
    توی جامعه شما که ادم اجتماعی هستید و شغلتون نویسنده و شاعر است و از این راه دارید کسب در امد می کنید باید خوب بدونید که توی جامعه فرصت برای عوض کردن جواب نیست و حرف درست را همان موقع باید بگید
    اما دعا می کردم که که اون جمله مورد علاقه من رو پاک نکنید اخه کلی با سری اول تفاوت داشت نوشته های سری اخرتون
    واون این جمله بود
    به هر حال امیدوارم که اول از همه کارشناسی قبول بشید و یک خانم مهندس موفق بشید
    و در زمینه نویسندگی و شعر هم به مرحله ای برسید که دیگران از احساس شما که در قالب نوشته در امده است لذت ببرند حال چه یک تاپیک ساده توی همین باشگاه یا اینکه در قالب پر فروشترین کتاب قرن باشه مهم نشرش است
    سوم می بینید که من بشتر حرف می زنم
    با تشکر تورج
    مثلا شما نویسند ها خیلی احساسی تصمیم می گیرید اما از لغت حساس استفاده می کنید و خودتون رو حساس و شکننده خطاب می کنید
    انگار مثلا یک مهندس جای قلبش چرخ دنده داره یا شایدم یک پمپ شعاعی
    اما نکته اینکه خود شما هنوز یک کتاب هم چاپ نکردید و یک کتابچه شعرم ندارید و میگید نویسنده هستید
    من نسبت به این اعتراض دارم
    به اون دوستمون هم که می گفت من شاعرم همین را گفتم
    خب بهتر بگیم مثلا من دانشجوی رشته کارشناسی کامپیوتر هستم البته به نوشتن هم علاقه دارم و گاهی هم شعر می گم و یک چیزهایی هم می نویسم
    نقاشی که نقاشی هاشو کسی نبینه بهش نمی گن نقاش
    مخترعی که اختراعشثبت نشه وتولید نشه اسمش مخترع نیست
    اگر برای خودش می نویسه و براش مهم نیست پس بهتره به کسی هم نگه من نویسنده هستم
    خود شما هنوز مجوز نگرفتید همه دنبال نسخه امضا شده می گردند؟؟؟اگر خدای نکرده مجوز ندادند جواب این دوستای
    که دنبال نسخه امضا شده می گردند چی میشه
    البته این تنها نظر شخصی من به عنوان یک همباشگاهی بو
    نه بابا اینا اصلا زندگیشون متفاوت است خانمه با مردها می رقصه خانمه اینطوری میکنه
    خانمه می خواهد فیلم هایی که اسلام ممنوع کرده بازی کنه
    خب می بینه به هم نمی خورند بر می گرده دهات خودشون و لی دیگه حالا که کار درست رو کرد دلیل نمیشه متهم بشه که
    زود عصبانی میشه. کم گذشته.فقط حرف خودشو قبول داره
    الان بره بهتره اینکه فردا دو تا بچه رو بی پدر مادر بکنه تازه کلی هم پول بابت مهریه بده بعد بره زندان
    بنظر شما که نویسنده هستید کدوم کار درست است
    راستی یک انتقاد هم از شما بکنم البته از یکی از دوستان هم این انتقاد را کردم ایشون کاملا قبول کرد
    حالا ببینید کدام دسته از خانم ها از ایشون خوششون میاد به شما قول می دهم هیچ طبقه نابغه ای خوشش نیاد اونا مثلا کلاسیک گوش می دهند
    اما طبقه خانم های خواننده رپ از ایشون خوششون میاد
    خب این طرز فکر هاست که ما ادم ها رو کنار هم قرار میده و و تشکیل کبوتر با کبوتر میده و باز با باز
    حالا باز بر می گردیم پیش همان خره خودمان
    خب ادم هایی که خیال باف هستند و اهل کلاس گذاشتن هم هستند بهتر با ادم هایی مثل خودشان بگردند نه اینکه این دسته از ادم ها ادم های بدی هستند اما مثلا طبقه فکری مثل اقای ایکس به این طبقه فکری نمی خوره چون حرفی برای گفتن ندارند
    پس بهتر اقای ایکس بره تو همان دهات خودشون زن بگیره خانم با کلاس شمال نیویورکم با سرمایه دارای همان بالا شهر باشند
    حالا اگر این جوان ساده دل دهاتی عاشق خانمی از هالییود شد ولی وقتی نزدیک شد دید که
    این جامعه از طبقات فکری متفاوتی تشکیل شده من کاری به طبقه اجتماعی ندارم در باره طبقه فکری حرف می زنم و اگر یک دانشمند خانم باشه یا بهتره بگم که نابغه خانم باشه من با این مغز کوچیکم نمی تونم درکنارش باشم و اصلا بهم نمی خوریم پس برای اینکه من یا اون خانم با مشکلی بر نخوریم باید با کسی باشیم که مثل ما فکر بکنه از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز
    مثلا یک مهندس مکانیک واقعی یعنی منطق خالص یعنی بد اخلاقی یعنی نظم
    اما یک هنرمند یعنی احساس یعنی هر چی گفتی می گم چشم چون حساسم یعنی بی نظمی
    نویسنده ها رو که دیدی نوع لباس پوشیدنشون متفاوت است نقاش ها همین طور
    بازیگر ها همین طور
    همین اقای ساسی مانکن که جز هنرمندها است نوع پوشش کاملن مناسب نوع کارش است پس
    و اینو بطور یقین می گم این ادم ها همیشه تنها هستند وکسی رو دور ورشون ندارند و اگر کسی هم دورشون باشه یا مثل خودشون هستند و یا همان خر که صحبتشو کردیمه
    کاملا درست می گید هیچ کس کامل نیست گل بی عیب خداست اما همان خدا به ما عقل داده و یک سطح فکری ما به ارث بردیم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا