بیا گوشه ی دنج تنهایی این کافه اصلا مال تو
بیا یک فنجان چای داغ .. دراین هوای درهم رو به پاییز
دراین شب شهریوری بنوش .. و بگو از دردهایی که در عمق چشمهایت خانه کرده اند
برایم بگو که این روزهای تلخ را که طعم گس قهوه ی تلخ را دارد چگونه به شب می رسانی
همان فنجان کمرباریکی که غصه هایت را درونش می بینی و چشم هایت را بخار آن پر از اشک می کند